نوشته شده توسط : Dr. Dalake

مصرف مواد مخدر
(عنوان های جایگزین: وابستگی، وابستگی به مواد مخدر)

وابستگی شیمیایی عبارت از اعتیاد فیزیکی و (یا) روان شناختی بدن به یک ماده روان گردان (ایجاد کننده تغییر در وضعیت روانی یا ایجاد کننده یک درک نادرست) می باشد که برای مثال می توان به مواد مخدر، الکل یا نیکوتین اشاره کرد.

وابستگی فیزیکی به این مواد شیمیایی به عنوان داروهای تجویز شده یا الکل، ریشه در استفاده مکرر از آنها دارد که به تدریج منجر به افزایش آستانه تحمل بدن یا توانایی بدن برای مطابقت یافتن با این دارو (یا مواد مخدر) می شود.

بنابراین بتدریج باید دوزهای بیشتری از این مواد استفاده شود تا فرد بتواند به تاثیرات مورد دلخواه خودش دست پیدا کند که این تاثیرات شامل تسکین افسردگی یا اضطراب به صورت موقتی یا القاء رضایت یا خوشحالی می باشد.

در صورتیکه دوز مصرفی فرد افزایش پیدا نکند، این امکان وجود دارد که علائم ترک این مواد در فرد بروز پیدا کند.

دو مورد از رایج ترین موارد مربوط به وابستگی شیمیایی عبارت از الکلیسم و اعتیاد به داروهای غیر مخدری مربوط به سیستم عصبی مرکزی می باشند.

این داروها شامل باربیتوریک (barbiturates) های دارای تاثیر کوتاه مدت و میان مدت، همانند سکو باربیتال، پنتو باربیتال و آما باربیتال (secobarbital, pentobarbital and amabarbital)، مسکن هایی همانند کلوردیازپوکساید، دیازپام، مپروبامیت و متاکولون (chlordiazepoxide, diazepam, meprobamate and methaqualone) و آمفتامین هایی همانند مت آمفتامین و دکسترو آمفتامین (methamphetamine and dextroamphetamine) می باشند.

مشخصات وابستگی به این مواد شامل تمایل یا نیاز شدید به ادامه مصرف این مواد، تمایل دوره ای به افزایش دوز مصرفی این مواد و وجود داشتن یک نیاز روانی و فیزیکی به تاثیرات این مواد برای حفظ هموستاسیز (homeostsis، توازن فیزیکی) می باشد.

افرادی که به یک نوع ماده مخدر وابستگی پیدا می کنند، ممکن است انواع دیگری از داروهای روان گردان را هم مصرف کنند تا این مواد بر روی احساسات و درک آنها تاثیرگذار باشد.


وابستگی شیمیایی
وابستگی شیمیایی
افرادی که مواد مختلفی را مصرف می کنند، ممکن است به صورت متناوب از باربیتوریک ها (مواد آرامش دهنده) و آمفتامین ها (مواد افزایش دهنده خوشحالی) استفاده کنند.

زیاده روی در مصرف هر دو مورد باربیتوریک ها و الکل می تواند منجر به ایجاد یک مستی (مسمومیت) شود که علائم مشابهی با مهارت های روانی یا روانی – حرکتی معیوب دارد.

مصرف همزمان باربیتویک ها و الکل منجر به افزایش تاثیر هر دو آنها می شود؛ به همین دلیل تاثیر مصرف دو مواد به طور همزمان، قوی تر از جمع تاثیر مصرف آنها به صورت مجزا می باشد.

ترک ناگهانی مواد مخدر می تواند منجر به بروز علائم مرتبط با روان آشفتگی الکلی شود که شامل تکانش سریع، افزایش فشار خون، عرق ریزی مکرر، هذیان گویی پارانویایی و توهمات می باشند.

درمان وابستگی شیمیایی (که به عنوان سم زدایی شناخته می شود) فقط باید با نظارت یک ناظر بالینی صورت بگیرد؛ معمولا سم زدایی در بیمارستان انجام می شود.

برنامه های سم زدایی می توانند محدود به برنامه های درمان روان شناختی یا گسترده تر از آن باشند و معمولا هر دو مورد متخصصان بالینی و روان شناختی در این پروسه مشارکت می کنند.

روان درمانی فردی و گروهی نقش مهمی در کمک به درمانجو برای تحمل کردن علائم فیزیکی ترک و فشارهایی را دارد که فرد باید برای ترک اعتیاد خودش تحمل کند.

منبع :کانون مشاوران ایران-وابستگی شیمیایی



:: برچسب‌ها: وابستگی به مواد مخدر , وابستگی , مصرف مواد مخدر ,
:: بازدید از این مطلب : 658
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

آیا می‌دانید که دیدن فیلم‌های ترسناک چه تاثیرات منفی‌ای روی فرزندان شما می‌گذارد؟ می‌دانید که اگر به پای این فیلم‌ها بنشینند و آنها را تماشا کنند، بعد از چند مدت بر روی اعصاب و روانشان تاثیر منفی دارد؟ جالب است بدانید که این فیلم‌ها علاوه بر تاثیر منفی بر روی جوانان، در بسیاری از موارد آنها را به گمراهی نیز می‌کشد.

تحلیل فیلم های ترسناک غربی
در این مقاله به چندین فیلم ترسناک اشاره کرده‌ایم و توضیحات کاملی در این موارد داده‌ایم تا با ضرر و زیان‌های این فیلم‌ها بیشتر آشنا شوید.

جان (اره) در سری فیلم‌های اره
اره یکی از داغ‌ترین پدیده‌های ژانر ترسناک و زیرشاخه اسلشر است که در آن مهوع‌ترین و چندش‌آور‌ترین صحنه‌ها را می‌توان دید. بریدن تک تک اعضای بدن با فریاد‌ها و جیغ‌ها و اصلی‌ترین عنصر یعنی خون از اصلی‌ترین ملزومات این سری فیلم‌هاست که تا به حال شش سری از آن اکران شده.

مسبب تمام این صحنه‌های رقت‌انگیز کسی نیست جز شخصی به اسم جان کرامر. جان بعد از اتفاقی که برای همسرش در کلینیک او افتاد و منجر به کشته‌شدن بچه او شد، احساس می‌کند بعضی از انسان‌ها ارزش زندگی‌ای را که خدا به آنها داده است نمی‌دانند، برای همین تصمیم می‌گیرد با این دست از آدم‌ها بازی‌هایی انجام دهد. البته او در تمام این بازی‌ها راه‌های نجاتی برای فرد بازی کننده قرار می‌دهد تا کسانی که نجات پیدا می‌کنند، قدر زندگی خود را بدانند.

بعد از اکران سومین قسمت این فیلم جسد مثله‌شده دختری ۲۵ ساله را که تماما طبق متد این سری فیلم قطعه قطعه شده بود، در خانه‌ای متروک واقع در اطراف هلسینکی فنلاند پیدا کردند. روی بازو‌های بریده با خراش نوشته شده بود تقدیم به جان!

مرد گرگ نما در فیلم مرد گرگ نما
مردی که تصادفا مورد حمله گرگ‌ها قرار می‌گیرد و بعد از گاز یک گرگ خودش هم تبدیل به یک گرگ می‌شود. نقش این مرد را بنیسیو دل تورو بازی می‌کند. مخالفان فیلم اعتقاد داشتند داستان کلی این فیلم خیلی تکراری و شبیه فیلم‌هایی نظیر «دراکولا» است. شاید به همین دلیل بوده که بعد از نسخه اصلی در سال ۱۹۴۱ هیچ وقت کسی به فکر ساختن این فیلم نبود.

اما یک چیز بود که این احتمال را ‌که شخصیت مرد گرگ‌نما لرزه بر اندام تماشاگر در سالن سینما بیندازد، تقویت می‌کرد و آن هم انواع و اقسام تکنولوژی کامپیوتری بود که از دل تورو هیولایی وحشتناک می‌ساخت. این اتفاق افتاد و مرد گرگ‌نما باعث شد تماشاگران مبهوت و میخکوب در سالن‌های سینما به تماشای آن بپردازند. باور کنید دیدن چهره در حال نعره و حمله مرد گرگ نما در آن سالن‌های استاندارد تجربه‌ای به یاد ماندنی است و عمرا شامل حال کسانی که با دی‌وی‌دی در خانه‌شان آن را می‌بینند نخواهد شد!

زامبی‌ها در سه‌گانه اهریمن مقیم
فقط آنهایی که بازی رزیدنت‌ای ول را دیده‌اند می‌توانند از این سه‌گانه‌ای که بر اساس این بازی ساخته شده، لذت ببرند. شهری که در تسخیر زامبی‌هاست و هر گوشه و کنار در کمین تو هستند. پدیده زامبی از سال‌های گذشته با سری فیلم‌های زامبی‌ها معرفی شده بودند، اما هیچ گاه چندان جدی گرفته نمی‌شدند تا این‌که اهریمن مقیم با سه‌گانه خودش و شهری که در تسخیر زامبی‌هاست وحشت را هر لحظه مهمان بیننده می‌کند.

در اواسط دهه ۳۰ میلادی در قسمتی از شرق آفریقا برای اولین بار شایعه وجود موجوداتی شبیه زامبی سراسر دنیا را فرا گرفت، اما هیچ گاه رسما وجود آنها مورد تایید قرار نگرفت. تا این‌که در سال ۱۹۶۴ اولین نسخه از فیلم زامبی ساخته شد و «شیطان مقیم» از وجود همان زامبی‌ها در داستانی دیگر به خوبی بهره برده است.

فردی کروگر درفیلم فردی علیه جیسون
فرض کنید شما بچه دارید! به خاطر نمره‌های کمش او را تنبیه می‌کنید. شب که برای گذاشتن کیسه زباله به کوچه می‌روید، ناگهان مردی با صورتی کاملا سوخته و مجهز به انواع و اقسام سلاح‌های برنده به سراغتان می‌آید تا انتقام بچه‌تان را بگیرد. فردی که صورتش در گذشته توسط پدر و مادرش کاملا سوخته شده به قصد انتقام در فیلم «کابوس در خیابان الم» به خواب مردم راه پیدا می‌کرد و پدرشان را در می‌آورد.

جیسون وورهیز هم همان نقابداری بود که در «جمعه سیزدهم» بندگان خدا را ساتوری می‌کرد! حالا تصور کنید برخورد این دو را در یک فیلم. تصاویر وحشتناکی از آش و لاش کردن این دو نفر را فقط در فیلم «فردی علیه جیسون» می‌توانید ببینید. اگر از این دست فیلم‌ها و فردی خوشتان آمد، از فیلم «کابوس در خیابان الم» تا چندین دنباله مختلف که حول محور شخصیت فردی می‌گذرد می‌توانید دیدن کنید، اما این توصیه رابرت انگلو بازیگر نقش فردی را هم نادیده نگیرید که در مصاحبه‌ای اعلام کرده از بازی در این نقش سخت پشیمان است و اگر زمان به عقب برگردد، به جای بازی در این فیلم‌ها به آبیاری باغچه خانه‌اش می‌پردازد!

هانیبال لکتر در فیلم‌های «سکوت بره‌ها»، «هانیبال و اژدهای سرخ»
همین چند سال پیش بود که آکادمی فیلم آمریکا شخصیت هانیبال لکتر را به عنوان بدذات‌ترین شخصیت در تمام تاریخ سینما لقب داد. می‌پرسید چرا؟

کریستفر لی یکی از اعضای این آکادمی در جواب می‌گوید: «هانیبال لکتر یک بیمار روانی مخوف است که به بدترین شکل قربانیانش را سلاخی می‌کند و بسیاری از بینندگان این فیلم بعد از تماشای این فیلم دچار استرس شدند.» این اظهارنظر جالب سر آنتونی هاپکینز را به واکنش وا داشت: «من هم قبول دارم هانیبال لکتر واقعا یکی از شخصیت‌های هراس‌آور سینما از کار درآمد، اما این اظهار نظر آقای لی هم کمی مسخره به نظر می‌رسد. ایشان توقع دارند که تماشاگر بعد از دیدن کارهای هانیبال دچار شادکامی شود؟!»

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-جوانان خود را از دیدن فیلم‌های ترسناک غربی منع کنید



:: برچسب‌ها: تاثیر مخرب فیلم , سینمای وحشت , فیلم‌های ترسناک ,
:: بازدید از این مطلب : 610
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اسلام دینی بزرگ و همه‌جانبه است و برای تمام مسائل فردی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… برنامه دارد و احکامی را وضع کرده است. یکی از احکام و دستورات اسلام در حوزه فردی و اجتماعی و فرهنگی، احکام پوشش و حجاب زنان و مردان است.

پوششی که در ادیان و مذاهب و در کتاب آسمانی ما قرآن امده است، نوعی از پوشش است برای حفظ کرامت انسانی، حفظ صفات انسانی و مصون ماندن از هوا و هوس و… و به طور کلی یک پوشش برای سعادت زندگی فردی و اجتماعی است، پوششی که در عین داشتن خصوصیات مورد نیاز یک پوشش، پوششی تعالی بخش و کامل باشد.

هدف اسلام از بیان نوع پوشش زنان و مردان، ارائه یک پوشش مناسب برای سعادت دنیوی و اخروی است. در این زمینه به پای صحبت یک از دوستان نشستیم و از ایشان سوالاتی پرسیدیم که در ادامه می‌خوانید:

– در قرآن و اسلام حجاب چگونه تعریف شده؟

در اسلام حجاب گفته شده و روی آن هم تاکید شده، ولی در اسلام از چادر به‌عنوان حجاب نام برده نشده. چادر لباس ملی ایرانیان است و به قول شهید مطهری کامل‌ترین حجاب است. حجاب در اسلام یعنی لباسی که کاملا برجستگی‌های بدن را حفظ کند و در متن قرآن هم روی حجاب زنان تاکید شده و زن باید تا جایی که گردنبند قرار می‌گیرد، جایی که خلخال به پا می‌افتد و دست‌ها را تا جایی که دستبند قرار می‌گیرد و مو را کاملا بپوشاند. اگر زنی در اتاق خلوت در حال نماز باشد و یک تار مویش به عمد از چادر بیرون باشد، نمازش باطل است. پس می‌بینید که در اسلام تا چه حد بر حجاب تاکید شده. حجاب برای زنان تکلیف است و از مقررات اسلام هم باید مثل همه قوانین تبعیت شود. گردی صورت اگر بدون زینت باشد و یا دست‌ها از مچ به پایین می‌تواند بدون پوشش باشد. زنان و دختران نمی‌توانند جامعه را به آتش بکشند و جوانان را تحریک کنند. این لباس‌های چسبان و شبیه لباس خواب که خانم‌ها باید در خانه جلوی همسرشان بپوشند، ولی الان در خیابان می‌پوشند، جوانان را تحریک می‌کنند، ولی چون آنها را ارضا نمی‌کنند، جوانان دست به کارهای خطرناک می‌زنند و عکس‌العمل خطرناک نشان می‌دهند. این فحاشی‌ها، چاقوکشی‌ها، آزار و اذیت و جنایت همه از این موضوعات نشئت می‌گیرند. جوانان با این کارها می‌خواهند انتقام بگیرند و این خیلی بد و خطرناک است. نیروی انتظامی گزارش‌های زیادی از پیداکردن دختران در چاه‌های کرج و شهریار و… می‌دهد. این نشان می‌دهد که حجاب چقدر می‌تواند در جامعه موثر باشد و بدحجابی چه عواقبی دارد.

البته من خودم طرفدار چادرهای ایرانی هستم و واقعا این چادرهای ایرانی که هم چادرند و هم آستین دارند، خیلی بهتر از چادرهای دیگرند. به نظر من چادرهایی که آستین ندارند، واقعا به زنان ظلم است. در آن چادرها زنان مجبورند با یک دست جلوی چادر را بگیرند و با دست دیگر صورتشان را بپوشانند، ولی با این چادرهایی که آستین دارند و جلویشان بسته است، خیلی بهتر و راحت‌تر می‌توانند در جامعه باشند. مثلا خانم خود من هم از همین چادرهای آستین‌دار استفاده می‌کند و به نظر من خیلی بهتر است.

– در اسلام برای بدحجابی مجازاتی هم در نظر گرفته شده؟

بله، در فصل ۱۸ قانون جرایم در مورد بدحجابی مجازات در نظر گرفته شده. این مجازات را فقها از احادیث بیرون کشیده‌اند. مثلا در قانون آمده هر وقت زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد با هم روابط نامشروع بدون زنا (بوسیدن و…) داشته باشند، به ۹۹ ضربه شلاق محکوم می‌شوند.

و یا هر کسی علنا در مکان‌های عمومی و معابر به عمل حرام مشغول شود، علاوه بر کیفر عمل، از ۱۰ روز تا دو ماه و یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌شود.

زنانی که بدون حجاب شرعی در اماکن عمومی ظاهر شوند، از ۱۰ روز تا دو ماه به حبس و از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم می‌شوند.

از این دست قوانین خیلی زیاد است. حتی اگر سینماچی عکس‌هایی که به در و دیوار سینما می‌زند، به منظور تحریک جامعه باشد، او هم باید مثل خود کسی که بدحجابی می‌کند، مجازات شود.

– مجازات افرادی که به‌طور غیرمستقیم در این بدحجابی مقصرند، چیست؟

این مجازات‌ها بستگی به نظر قاضی هم دارد. نیروی انتظامی به دادگاه و قاضی گزارش می‌دهد. بقیه برمی‌گردد به نظر قاضی، قاضی کسی است که می‌تواند تشخیص نهایی را بدهد که فرد مقصر است یا فریب خورده.

– آیا در قوانین کشور قانونی درباره حجاب سراغ دارید؟

اگر شما متن دقیق قانون را می‌خواهید، باید من اول قانون حجاب را مطالعه کنم، بعد صحبت کنم، ولی اگر از نظر کلی در قانون می‌پرسید، باید بگویم که حجاب از اول انقلاب یکی از مهم‌ترین چالش‌های فرهنگی، اجتماعی بوده و نوع پوشش افراد از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی از مسائل مهم بوده. تا آنجایی که من حضور ذهن دارم، در مجلس هفتم، کمیسیون فرهنگی یک سری اقداماتی در مورد تعیین پوشش برتر انجام داد. و قانون نوع حجاب آن موقع در مجلس به تصویب رسید. چیزی که مسلم است، حجاب کامل و برتر از منظر اسلام چادر است. ولی به لحاظ اجتماعی با توجه به تجربیاتی که در این سه دهه داشتیم، باید اذعان کرد که معنی حجاب در قانون، پوشاندن سر، قرص پیشانی، دست‌ها تا مچ و پاها و همچنین آزاد و راحت بودن لباس است. به طوری که این لباس محرک جنس مخالف نباشد

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-حجاب بانوان و سفارش‌های مهم دین اسلام



:: برچسب‌ها: حجاب زنان , حجاب مردان , بد حجابی ,
:: بازدید از این مطلب : 556
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

چقدر خوب است که وقتی فرزندمان سخن می‌گوید، به حرفش گوش کنیم و به گفته‌هایش احترام بگذاریم. بگذاریم تا جمله‌اش کامل شود و بعد تصمیم بگیریم که کاری را انجام دهد یا خیر.

بعضی از کارشناسان می‌گویند: متاسفانه هستند پدرها و مادرهایی که در بسیاری از موارد نمی‌گذارند حرف از دهان فرزندشان در بیاید؛ هم سریع تصمیم‌گیری می‌کنند و هم زود حکم را صادر می‌کنند و در خیلی از مواقع به فرزندشان می‌گویند تو توانایی این کار را نداری. این نوع تصمیم‌گیری زودهنگام بسیار اشتباه است و از لحاظ روحی و رفتاری روی فرزند تاثیر منفی می‌گذارد. بدانید که این عزیزان سکاندار آینده این مرز و بوم هستند و قرار است هر کدام در قسمتی از این آب و خاک خدمتی کنند. سعی کنید استعدادهای جوانان را به هیچ عنوان ندیده نگیرید و آنان را کمک کنید و پلی باشید بین زمان حال و آینده آنان.

Dota Allstar یک نقشه از بازی War Craft است که این روزها طرفداران زیادی در بین گیمرهای ایرانی به دست آورده. با قهرمانان چندساله Dota Allstar ایران در مورد دنیای گیم حرفه‌ای و مشکلاتش هم‌صحبت شدیم. حمیدرضا دانشمند، دانشجوی ۲۱ ساله رشته مهندسی معدن، لیدر بهترین تیم Dota ایران و هم‌تیمی‌اش امید رضایی با ۲۰ سال سن، پرافتخار‌ترین بازیکن Dota AllStar در ایران، رودرروی ما نشستند تا با هم گپ و گفتی در مورد اتفاقات این چندساله گیم ایران بزنیم.

حمیدرضا و امید که هر دو اهل شرق تهران هستند، Play Station 1 را به دیگر کنسول‌های بازی ترجیح می‌دهند. حمیدرضا با بازی ماندگار Rever Ride (همان هواپیما که هیچ وقت به مقصد نمی‌رسید!) در کنسول آتاری و امید با بازی محبوب قارچ‌خور در کنسول میکرو برای اولین بار جادوی بازی‌های کامپیوتری شدند و الان چند سالی هست که پیشتازان بازی خودشان در ایران هستند و یک جورهایی با زبان بی‌زبانی حریف می‌طلبند. بازیکنان تیم Reborn اردیبهشت‌ماه امسال برای سومین بار در مسابقات جام جهانی بازی‌های کامپیوتری (ESWC) در ایران توانستند بدون شکست و بدون لرزش جایگاه اولیه خودشان را در ایران حفظ کنند. آنها به تازگی مقدمات سفرشان به فرانسه برای شرکت در دور نهایی مسابقات را فراهم‌کردند و دل بسیار پری از مسئولان انجمن بازی‌های رایانه‌ای ایران دارند.

– برنامه شما برای مسابقات نهایی در فرانسه چیست؟

حمیدرضا: راستش امسال بیشتر از این که دغدغه ما بازی باشد، تا همین امروز دنبال کارهای پاسپورت و اجازه خروج بودیم.

– خب حالا که به سلامتی همه کارها درست شد و شما می‌توانید با ترکیب همیشگی‌تان در فرانسه حضور پیدا کنید، برنامه‌تان چیست؟

حمیدرضا: بعد از ESWC همه تیم‌های ایران به نوعی رفتند و تیمی به آن شکل نیست که بخواهیم با آنها تمرین کنیم. الان مجبوریم که آن‌لاین از منزل تمرین کنیم تا به Team Speak عادت کنیم که در فرانسه راحت باشیم.

– ترکیب نهایی تیم Reborn برای مسابقات فرانسه چه کسانی هستند؟

حمیدرضا: علیرضا دانشمند، حمیدرضا دانشمند، امید رضایی، امید اکتایی و علی سرمدی.

– در مسابقات سال ۲۰۰۸ با چه ترکیبی شرکت کردید؟

حمیدرضا: علیرضا دانشمند، حمیدرضا دانشمند، میلاد کاوند، مرحوم جواد مازندرانی و سهیل محمودی.

– نتیجه‌ای که در آن مسابقات چه نتایجی کسب کردید؟

با تیم‌های EG از آمریکا، MYM از دانمارک، SRS از فرانسه و تیم ۴۶+ هم‌گروه بودیم که متاسفانه در مقابل همه تیم‌ها نتیجه را واگذار کردیم.

– بهترین بازیکن تیم در آن تورنمنت چه کسی بود؟

حمیدرضا: هیچ کس. همه بد بازی کردیم و می‌توانم بگویم ۲۰ درصد از بازی خودمان را هم نکردیم. برای آن تورنمنت فقط من و علیرضا و سهیل از تیم Reborn بودیم و دو بازیکن دیگر از تیم‌های دیگری بودند و طبیعی بود که با هم ناهماهنگ باشیم.

– الان چه فرقی با آن موقع کردید؟

حمیدرضا: الان فرقش این است که ما دو سال است که با همیم و خیلی هم هماهنگیم. به هم عادت کرده‌ایم، تجربه بیشتری داریم، سطح بازی‌هایمان بالاتر رفته و اگر استرسی بوده با بازی‌های آن‌لاین با خارجی‌ها کمتر شده.

– محیط ESWC پاریس با ایران چه فرق‌هایی داشت؟

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-والدین با به دست آوردن استعدادهای فرزندانشان، آنها را یاری کنند



:: برچسب‌ها: پرورش استعداد نوجوان , پرورش استعداد , مسابقات قهرمانی ایران ,
:: بازدید از این مطلب : 593
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

با خود در حال قدم‌زدن بودم که بعد از کمی راه رفتن روی یک نیمکت نشستم. کمی آن‌طرف‌تر شخصی نشسته بود که برخلاف تصور من، سن‌اش بالاتر بود. کم‌کم با هم هم‌صحبت شدیم و چند دقیقه‌ای به صحبت نشستیم. صحبت با یکی از جوان‌ دیروزی و یکی از مردان بزرگ امروز خالی از لطف نبود.

آقا سعید را در فرهنگسرای ارسباران پیدا کردم، در یکی از روزهایی که به قول خودش، روز بی‌حوصلگی‌اش بود، ولی آن‌قدر گرم و راحت حرف زد، که پا به پایش به سرزمین نوجوانی‌اش رفتم و برگشتم. می‌گویم نوجوانی، و نمی‌گویم جوانی که سال‌های جوانی من و هم‌نسلانم، تا سال‌های سال ادامه دارد و شاید این از خوش‌شانسی آیندگان است که فرصت دارند بعدها از جوانی ما بنویسند.

– یک‌راست برویم به دهه ۶۰٫

بد نیست. من متولد آذر ۱۳۴۴ هستم، یعنی در سال۱۳۶۰، ۱۶ ساله بودم.

– یک پسر ۱۶ ساله در آن روزها چه کار می‌کرد؟

مطالعه. من عاشق کتاب خواندن بودم.

– و دوست داشتی در آینده چه‌کاره شوی؟ بازیگر و فیلمنامه‌نویس؟

نه. دوست داشتم نویسنده شوم. رمان و داستان کوتاه بنویسم.

– پس چرا ننوشتی؟ مخصوصا بعد از این‌که به عنوان یک بازیگر مطرح شدی.

راستش را بخواهی من آدم بی‌نهایت تنبلی هستم، و به خاطر همین تنبلی تاریخی هیچ وقت نتوانستم به آرزویم برسم.

– این تنبلی، تاثیری در تحصیلت نداشت؟

به هیچ وجه. من فوق دیپلم رادیولوژی و لیسانس شیمی را از کرمان، و فوق لیسانس آلودگی محیط زیست را از تهران گرفتم.

– پس درسخوان بودی؟

به هیچ وجه….

– فکر کنم به نتیجه نرسیم. از خودت بگو. از خانواده‌ات. چند خواهر و برادرید؟

پدر و مادر من از هم جدا شده بودند. یک برادر از طرف مادرم دارم و یک خواهر و یک برادر از طرف پدرم.

– تو با پدرت زندگی می‌کردی یا مادرت؟

با مادرم، ولی با پدرم هم ارتباط داشتم، برعکس الان که با هیچ کدام ارتباطی ندارم.

– چرا؟

چون هر دو فوت کرده‌اند.

– متاسفم. با توجه به جدایی پدر و مادرت، در نوجوانی مشکل مالی نداشتی؟

نه. من در تمام طول تحصیل هم از طرف خانواده‌ام حمایت مالی می‌شدم و هیچ وقت مشکلات مالی نداشتم.

– اصالتا اصفهانی هستی؟

بله. تا سال ۶۳ اصفهان بودم و بعد از قبول‌شدن در دانشگاه به کرمان رفتم. و تا سال ۶۹ در کرمان بودم. در واقع دهه ۶۰ را در کرمان بودم.

– در کرمان دهه ۶۰، سرگرمی هم داشتی؟

به غیر از کتاب خواندن، ورزش می‌کردیم، شنا و بسکتبال.

– حرفه‌ای؟

من که قبلا گفته بودم، آدم تنبلی هستم.

– ببخش، فراموش کردم. سینما هم می‌رفتی؟

کرمان که دو سینما بیشتر نداشت که اکثرا فیلم‌های خانوادگی ایرانی را نمایش می‌داد، ولی وقتی به تهران می‌آمدم از خجالت سینما در می‌آمدم. یادم هست که در آن روزها «پل فاتح» را در سینما عصر جدید و «راه» ییلماز گونی را در سینما آزادی دیدم.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-گفتگو با یک جوان دیروزی



:: برچسب‌ها: جوان دیروزی , فیلمنامه نویسی , مردان بزرگ ,
:: بازدید از این مطلب : 688
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

کوی دانشگاه تهران از همه نظر جای پر سر و صدایی است. چه سر و صداهای همیشگی که از اتاق‌های کوچک و به هم ریخته‌اش بلند است و چه سر و صداهای بچه‌ها که هنگام درس خواندن گاهی بلند می‌شود. اما کوی چیزهای دیگری هم برای دانستن دارد. در مقاله‌ای که می‌خوانید، با بزرگ‌ترین مجموعه خوابگاهی کشور بیشتر آشنا می‌شوید.

تاسیس و توسعه کوی

دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ بر اساس قانون تاسیس دانشگاه مصوب هشتم خرداد ۱۳۱۳ ایجاد شد. به این ترتیب که از مدارس عالی که در آن زمان وجود داشت (مثل دارالمعلمین عالی، مدرسه حقوق و علوم سیاسی، مدرسه عالی طب) تشکیل شد و به سرعت اجزای مختلف آن ایجاد شد.

خوابگاه یکی از این اجزا بود که برای دانشگاه تهران در نظر گرفته شد. این بخشی از خبری است که در مورد اختصاص خوابگاه به دانشجویان دانشگاه تهران در زمان تاسیس کوی منتشر شده بود: چون وضع مسکن دانشجویان که برای تحصیل به تهران می‌آیند، رضایت‌بخش نبود، از این رو به موجب استدعای جناب آقای رئیس دانشگاه تهران، امیرآباد با تمام لوازم و وسایل آن خریداری و به دانشگاه اعطا گردید و بعضی از اتاق‌های نیمه‌تمام و غیرمناسب آن نیز تعمیر شد تا موجبات آسایش دانشجویان در آنها فراهم گردد. اکنون در حدود ۷۱۲ نفر از دانشجویان دانشگاه در کوی دانشگاه سکونت دارند و از مسکن مناسب و سایر مزایا استفاده می‌نمایند.

چون اکثر دانشجویان دانشکده‌های تابع دانشگاه تهران به ویژه کسانی که از شهرستان‌ها برای تحصیل به تهران می‌آیند، از نظر محل سکونت فوق‌العاده در مضیقه هستند و در خوابگاه‌های موجود در کوی دانشگاه نیز که غالبا احتیاج به تعمیر و تجدید بنا دارند، بیش از گنجایش آنها دانشجو ساکن هستند، دانشگاه از مدتی پیش در صدد برآمد که بر تعداد خوابگاه‌های دانشجویان در امیرآباد بیفزاید و خوابگاه‌های قدیمی را نیز تعمیر و تکمیل نماید تا دانشجویان بتوانند در آنجا به راحتی سکونت نمایند و به امور تحصیلی خود بپردازند. پس از بررسی‌ها تصمیم گرفته شد از محل صرفه‌جویی‌ها و سایر اعتباراتی که تحصیل خواهد شد، به منظور فوق تحقق بخشد.

از هفته گذشته ساختمان دو خوابگاه مجهز برای دانشجویان در کوی دانشگاه آغاز گردید و با کوششی که جهت حسن جریان و تسریع در ساختمان آنها به کار می‌رود، احتمال دارد این دو ساختمان تا سال تحصیلی آینده آماده گردد و مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.

دانشگاه قسمتی از اتاق‌های باشگاه دانشجویان را که محل برگزاری ضیافت‌های رسمی دانشگاه است، برای سکونت دانشجویان خارجی که برای تکمیل تحصیلات خود در رشته زبان و ادبیات فارسی همچنین فراگرفتن فنون و علوم دیگر به تهران آمده بودند، در نظر گرفت. در سال ۱۳۳۶ دکتر فرهاد که رئیس وقت دانشگاه بود، در بازدید از کوی به دانشجویان وعده احداث چند خوابگاه جدید را هم داد.

توسعه قسمت‌های مختلف کوی هم داستانی طولانی دارد. در زمان ریاست احمد بهمنش در کوی هسته اولیه ساختمان‌های کوی دانشگاه با کارکرد خوابگاهی شکل گرفت. ساختمان‌های ۹، ۸، ۷، ۶، ۵، ۴، ۳ و کتابخانه مرکزی کوی در این دوره ایجاد شدند. در دوره‌های بعدی هم توسعه کوی ادامه پیدا کرد. مجموعه فرهنگی الغدیر، سالن ورزشی شهید نوروزی، مرکز بهداشت کوی، گلخانه کوی و سایر امکانات هم به این مجموعه اضافه شد. بعد از انقلاب هم در تغییر کاربری، ساختمان‌های خالی و بدون استفاده (که بعضا بازمانده ارگان‌های رژیم قبل بود) به خوابگاه دانشجویان تبدیل شدند که از مجموع ۴۲ ساختمان، چهار ساختمان به دانشگاه تهران رسید. بعد از آن هم به خاطر نیاز به فضای بیشتر و کمبود جا در کوی ساختمان‌های پراکنده‌ای در سطح شهر به عنوان خوابگاه مورد استفاده قرار گرفتند.

در کتاب دانشگاه تهران، شناسان ۱۳۷۸ آمده:

خوابگاه‌های دانشگاه در حال حاضر به صورت پراکنده در سطح شهر و یا به شکل مجتمع‌های مسکونی با ۲۱۳۲ اتاق مجردی و ۴۰۸ اتاق متاهلی در حال حاضر ۱۰۰۰۰ دانشجو را در اتاق‌های یک دو یا سه نفره سکونت داده است. هر ساختمان دارای اتاق مطالعه، تلویزیون، آشپزخانه و حمام است. در هر اتاق به هر دانشجو میز مطالعه، تخت‌خواب، کمد و قفسه کتاب شخصی تعلق می‌گیرد. در مجتمع‌های مسکونی، تسهیلات ضروری شهری از قبیل نانوایی، خشکشویی، فروشگاه، آرایشگاه، خیاطی، کفاشی و… در نظر گرفته شده که ارزان‌تر از قیمت‌های موجود در سطح شهر ارائه خدمات می‌نمایند. سینما، ویدئوکلوپ، نوارخانه، کمیته کوهنوردی، سالن‌های ورزشی و والیبال، بسکتبال، فوتسال، استخر شنای روباز و… و مراکز آموزشی کامپیوتر، تئاتر، مکالمه و ترجمه زبان انگلیسی و… برنامه‌هایی را برای اوقات فراغت و لذت بردن از زندگی جمعی را در کوی دانشگاه تعبیه دیده‌اند. مرکز اورژانس کوی همه روزه از ساعت ۱۹ شب لغایت هفت صبح جهت خدمات درمانی و رسیدگی به فوریت‌های پزشکی دانشجویان ساکن خوابگاه‌های فعالیت می‌نماید. کوی دانشگاه دارای نمازخانه بزرگی است که علاوه بر برگزاری نماز و مراسم مختلف مذهبی، محلی برای سازماندهی فعالیت‌های مختلف دانشجویان ساکن کوی و همچنین برگزاری اردوهای زیارتی و سیاحتی می‌باشد. در طی روز سرویس‌های ایاب و ذهاب برای دانشجویان برقرار است.

البته خیلی ذوق نکنید. همه اینها امکاناتی است که قرار بوده وجود داشته باشد، اما این را که واقعا چقدر وجود دارند و چقدر مرتب و منظم ارائه می‌شوند، باید از غرغرهای همیشگی دانشجویان کوی حدس زد. دانشجویانی که الان تعدادشان بیشتر هم شده. یعنی ۴۹۰۰ پسر در ۲۳ بلوک، ۴۲۵۰ دختر در ۱۰ بلوک که قطعا امکانات بیشتری هم نسبت به قبل لازم دارند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-علم، تحصیل، دانشگاه و آیین و مقررات آنها



:: برچسب‌ها: دانشگاه تهران , فعالیت دانشجویی , کوی دانشگاه ,
:: بازدید از این مطلب : 659
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

خب معلوم است باور نمی‌کنید اگر بهتان بگویند بزرگ‌ترین پیشگوی جهان که زلزله بم را پیش‌بینی کرده بوده، گفته فردا قرار است برف بیاید، آن هم وسط تابستان، باور می‌کنید؟! اگر بگویند فلانی که راند پیشگوهای جهان است و کشته‌شدن پرنسس دایانا را درست پیش‌بینی کرده بوده، گفته فردا صبح یک ای‌میل به دستتان می‌رسد که در آن پیشنهاد ۱۰۰ میلیون یورویی باشگاه فرهنگی ورزشی یوونتوس ایتالیاست که در آن از شما دعوت کرده‌اند تشریف ببری ایتالیا و برایشان چند تا روپایی بزنی چطور، باور می‌کنید؟

پس شما که هیچ مدل پیش‌بینی را باور نمی‌کنید، چطوری قبول می‌کنید یک هشت پا نتایج بازی‌های جام جهانی را پیش‌بینی می‌کند، آن هم صد درصد درست. نترسید نمی‌خواهیم دعوایتان کنیم. اگر این مطلب را تا انتها بخوانید، خودتان خواهید فهمید که چه پیش‌بینی‌ها و پیشگو‌های عجیبی که در دنیا وجود ندارد.

۱

شاید روزگاری سهراب سپهری در یکی از شعرهایش بابت این‌که چرا در قفس‌های ما به جای قناری و فنچ و مرغ عشق کرکس نیست گله می‌کرد، اما خدایی‌اش این وحشتناک‌ترین پرنده جهان آن‌قدر جذبه دارد که اگر روزی ما از فاصله دور هم ببینیمش خواهیم گرخید! حالا همه اینها را داشته باشید تا به کیپ تاون در آفریقای جنوبی سفر کنیم.

فرقه‌ای به نام موتی در آنجا هست که قدرت پیش‌بینی زیادی دارند. اما این‌که ادعا می‌کنند می‌توانند پیش‌بینی کنند، در اینجا چندان مهم نیست، این‌که قدرت پیش‌بینی‌شان را از کجا می‌آورده‌اند وحشتناک است. این دوستان ما اعتقاد دارند با دود کردن مغز کرکس‌های این منطقه می‌توانند چیزهای زیادی را به درستی پیش‌بینی کنند.

حالا این را دیگر خودتان مجسم کنید که چطوری کرکس‌ها را شکار و مغزشان را پیاده می‌کنند و چه بویی از جزغاله‌شدن مغز آنها متصاعد می‌شود. این مغز دود کنی موتی‌ها و پیش‌بینی‌هایی که کسی چیزی ازشان ندیده بود، همچنان ادامه داشت تا چند هفته پیش از شروع جام جهانی فوتبال که موتی‌ها اعلام می‌کنند می‌خواهند بازی‌های جام جهانی را پیش‌بینی کنند. همین اعلام آنها باعث شد گند کارشان در بیاید و سازمان جهانی محیط زیست دادش در بیاید که بابا یکی جلوی اینها را بگیرد، وگرنه برای پیش‌بینی‌کردن کل بازی‌های جام جهانی پدر این کرکس‌های بدبخت کیپ تاون را در خواهند آورد.

وقتی نماینده ویژه این سازمان برای پی‌گیری به آفریقای جنوبی می‌رود، متوجه می‌شود طبق آمارهای سازمان محیط زیست آفریقای جنوبی به همت الطاف موتی‌ها تا ۱۲ سال آینده نسل کرکس‌ها در کیپ تاون به کلی منقرض خواهد شد. خلاصه سرتان درد نیاید.

بگیر و بند و اینها تا بالاخره جلوی این پیش‌بینی کننده‌ها گرفته شد و آخرش هم کسی متوجه نشد که حالا واقعا مغز کرکس قدرت پیش‌بینی به آدم می‌دهد یا نه، چون تا قبل از این تنها مغز گوسفند در طباخی‌های ما مورد استفاده قرار می‌گرفت. هر چند مغز خر هم در اقصی نقاط جهان شهرت خاص خود را دارد.

۲

در زمان سقراط زن‌هایی زندگی می‌کردند که یکی از مهم‌ترین پیش‌گویی‌های آن دوره را انجام می‌دادند. داستان از این قرار بوده که زنان حامله آن روزهای یونان خیلی دلشان می‌خواسته که فرزندشان پسر نباشد تا مبادا وقتی بزرگ می‌شود به سپاه یونان بپیوندد و در جنگ‌ها جان خود را از دست بدهد. سونوگرافی که در آن روزها نبوده، از طرفی کاری هم از سقراط و افلاطون و ارسطو و اقلیدس و فیثاغورث هم که بر نمی‌آمده، اما زنانی بودند که با دیدن مدل شکم برآمده زنان باردار پیش‌گویی می‌کردند که بچه‌شان پسر است یا دختر. می‌گویند بعضی از این زنان پیشگو که جنسیت نوزادان را پیش از تولد پیش‌بینی می‌کردند، پا را فراتر گذاشته و بدجور جوگیر می‌شده‌اند و کار هواشناسی را هم انجام می‌داده‌اند. مثلا اگر کسی به آنها می‌گفت فردا هوای آتن چطور است؟ احتمالا می‌گفتند: با ورود سامانه باران‌زا از غرب امپراتوری روم از فردا شاهد بارش‌های پراکنده‌ای در آتن خواهیم بود.

اما برگردیم به همان پیش‌بینی پسر یا دختر بودن این زنان که به آنها لقب مادر پیشگوی مهربان داده بودند. آنها اعتقاد داشتند اگر شکم زن باردار به سمت پایین متمایل باشد و یا شبیه توپ باشد، نوزاد پسر است و اگر رو به بالا باشد، نوزاد دختر خواهد بود.

نکته جالب اینجاست که یونانی‌های باستان پسرانشان را همچون شیر، قوی و چالاک می‌دانسته‌اند و دخترانشان را همانند خرگوش ظریف. کسی چه می‌داند شاید از همان زمان‌ها بوده که باب شده بگویند: پسرا شیرن مثه شمشیرن… (بگذریم نمی‌خواهیم دعواهای باشگاه این و اون را دوباره راه بیندازیم) این مدل پیش‌بینی جنسیت هنوز هم به صورت خیلی کم در بعضی از روستاهای یونان استفاده می‌شود. محققان دانشگاه جان هاپکینز در سال ۱۹۹۹ روی این مدل پیش‌بینی تحقیقاتی انجام دادند و نتیجه آن شد که این روش همیشه درست از آب در نمی‌آید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-عجیب‌ترین پیش‌بینی‌ها و عجیب‌ترین پیشگویی ها



:: برچسب‌ها: عجیب‌ترین پیش‌بینی‌ها , عجیب‌ترین پیشگویی ها , پیشگویی ,
:: بازدید از این مطلب : 679
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

با جدیدترین تکنیک های جلوگیری از حواس پرتی در حین مطالعه و درس خواندن آنا خواهید شد.

شما مطلع هستید که می خواهید نمرات خوبی بگیرید.
والدین شما به شما فشار می آورند یا شما به خودتان قول می دهید که بهترین عملکرد را داشته باشید.

ولی دچار حواس پرتی می شود! در صورتی که برای پیدا کردن یک ذهن متمرکز تلاش می کنید، یک برنامه مطالعاتی ایجاد کنید، و مکان مناسبی را برای مطالعه انتخاب کنید؛

در نتیجه شما می توانید موارد حواس پرت کننده ای که بر روی آنها کنترل دارید را از بین ببرید و مواردی که نمی توانید بر روی آنها کنترل داشته باشید را به سطح حداقلی برسانید.

پیش از شروع مطالعه در مورد کلمات زیر فکر کنید و ببین آیا در عدم تمرکز شما نقش دارند؟

دوست
عاشقی
سروصدا
گرما یا سرمای محیط
مادر یا پدر
اعضای خانواده
فکر گناه
اینستاگرام
بازی رایانه ای
بازی در کوچه
خیال بافی
ترس از آینده

جلوگیری از حواس پرتی در حین درس خواندن و مطالعه
جلوگیری از حواس پرتی در حین درس خواندن و مطالعه
ایجاد یک ذهن متمرکز – روش اول
با استفاده از تکنیک “بودن در مکان و زمان فعلی”، در مسیر مناسبی قرار بگیرید.

زمانی که احساس می کنید که توجه شما پرت می شود، کار خودتان را متوقف کنید و به خودتان بگویید که باید “در زمان و مکان فعلی” وجود داشته باشید.

شاید شما مجبور باشید که این کار را چندین مرتبه انجام بدهید،

ولی در نتیجه آن به صورت هوشمندانه به خودتان یادآوری خواهید کرد که می خواهید بر روی وظیفه در حال اجرا متمرکز باشید.

در صورتی که این کار را به صورت درست انجام دهید، در نتیجه آن مدت زمان حواس پرت شدنتان کاهش خواهد یافت.

در صورت متوجه شدن یک عامل حواس پرت کننده، آن را از بین ببرید.
در صورتی که شما در حال مطالعه در کتاب خانه باشید و به دلیل پیام یک فرد دچار حواس پرتی شوید، نسبت به این حواس پرت کننده خاص یک متنی بنویسید و به خودتان بگویید که می خواهید به این مشکل غلبه کنید.

دفعه بعدی که این مورد دوباره صورت می گیرد، شما به پیام آن فرد توجه نخواهید کرد.

این کار را در هر زمانی که یک مورد حواس پرت کننده ایجاد می شود، انجام دهید؛

در نهایت خواهید توانست که به آن پیام توجه نکنید و به مطالعه خودتان ادامه دهید.

یک زمانی را صرف نگرانی خودتان بکنید.

زندگی می تواند کاملا شلوغ باشد، بنابراین در صورتی که شما در طول مطالعه و از طریق تفکر در رابطه با سایر موارد دچار حواس پرتی شوید، این مورد تعجب آور نخواهد بود.

منبع :کانون مشاوران ایران-جلوگیری از حواس پرتی در حین درس خواندن و مطالعه



:: برچسب‌ها: تمرکز , درسی , روش مطالعه ,
:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

در صورتیکه به مهمانی مربوط به زایمان یک کودک دعوت شده باشید، در این مقاله یک سری توصیه هایی بیان شده است که باید آنها را رعایت کنید تا شما و مادر (همان مادر نوزادی که در آینده به دنیا خواهد آمد) بتوانید آمادگی مناسبی در حین زایمان داشته باشید.

روش یک – قبل از هر کاری در مورد اولویت های مادر صحبت کنید.
میزان تمایل مادران برای رابطه داشتن و شرکت کردن سایر افراد در هنگام زایمان کودکانشان متفاوت می باشد.

در صورتیکه یک مادری در حین تولد کودکش شما را مهمان کند، باید در مورد اولویت های وی در رابطه با این روز بزرگ صحبت کنید؛

در نتیجه خواهید توانست آمادگی مناسبی برای شناسایی نیازهایش داشته باشید.

همچنین مادری که می خواهد بچه اش را به دنیا بیاورد، می تواند به شما توضیح بدهید که از طریق انجام دادن چه کاری می توانید بیشتر کمک را به وی بکنید.

علاوه بر این صحبت کردن در مورد نیازها و خواسته های مادر در حال زایمان، باعث خواهد شد که رفتار و کارهای شما به نحوی نباشد که وی احساس ناامیدی یا ناراحتی کند.


لیست مهمانان مادر (فردی که قرار است بچه اش را به دنیا بیاورد) را بپرسید
لیست مهمانان مادر (فردی که قرار است بچه اش را به دنیا بیاورد) را بپرسید
1. لیست مهمانان مادر (فردی که قرار است بچه اش را به دنیا بیاورد) را بپرسید.
در صورتیکه مهمانان دیگری برای حضور داشتن در حین تولد بچه دعوت داشته باشند، از مادر بپرسید که چه افرادی دعوت شده اند تا بتوانید محیطی که در زایمان ایجاد خواهد شد را پیشبینی کنید.

در صورتیکه مادر بچه های خودش را دعوت کند، از وی بپرسید که آیا می توانید بچه هایش را ببینید یا در طول زایمان یا چند لحظه بعد از آن از بچه هایش مراقبت کنید؛ در این صورت مادر در حین زاییدن نگران بچه های دیگرش نخواهد بود.

در صورتیکه یک فرد دیگری به تولد نوزاد دعوت شده باشد که رابطه خوبی با شما ندارد، در مورد رفتن به تولد، خوب فکر کنید؛

در صورتیکه در حین به دنیا آمدن یک نوزاد با یک شخص دیگری دعوا کنید، ممکن است که یک محیط نامناسبی را برای مادر و سایر مهمانان حاضر شده برای تولد ایجاد کنید.


رفتاری که مادر از شما انتظار دارد را در نظر داشته باشید
رفتاری که مادر از شما انتظار دارد را در نظر داشته باشید
2. رفتاری که مادر از شما انتظار دارد را در نظر داشته باشید.
برخی از زنان ممکن است شما را ترغیب کنند که نزدیکشان باشید، در حالیکه زنان دیگر ترجیح خواهند داد که شما از آنها فاصله بگیرید و آرام باشید.

هر چند که ممکن است در حین شروع زایمان شرایط عوض شود، ولی شما باید از قبل بدانید که مادر از شما چه انتظاری دارد و سعی کنید که طبق همان انتظار رفتار کنید.


انتظار نداشته باشید که خانواده شما یا سایر افراد مهم هم دعوت شوند
انتظار نداشته باشید که خانواده شما یا سایر افراد مهم هم دعوت شوند
3. انتظار نداشته باشید که خانواده شما یا سایر افراد مهم هم دعوت شوند.
در صورتیکه دوست صمیمی یا خواهر مادر باشید، انتظار نداشته باشید که وی یک نامه ای را به شوهر یا بچه های شما هم بنویسد و آنها را دعوت کند.

منبع :کانون مشاوران ایران-مهمان بودن برای یک تولد (زایمان)



:: برچسب‌ها: بارداری , توصیه های بارداری , تولد نوزاد , زایمان ,
:: بازدید از این مطلب : 667
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اتاقش درست بالای خانه امام بود و با چند پله به اندرونی راه داشت. هر وقت که هوای امام را داشت، به ایوان می‌رفت و از آنجا قدم زدنشان را تماشا می‌کرد. از اولین روزهای آمدن حضرت امام خمینی تا آخرین لحظات حیاتشان، همیشه و هر لحظه درکنار امام و حاج احمد آقا بوده است. مردی که به اندازه لحظه لحظه جماران، خاطره در آستین دارد و هر آن می‌تواند غافلگیرت کند؛ خاطره‌هایی از امام که تا به حال از هیچ‌کس نشنیده‌ای، درست مثل عکس‌هایش، که هرچند ندیدیمشان اما تعریف‌های شیرینش از آنها، همه را پیش چشم‌هایت زنده می‌کند و با او می‌روی لابه‌لای تاریخ و گله می‌کنی از زمان که تو را سال‌ها بعد به اینجا آورده. آقای فراهانی یا همان آقا رضا محافظ ویژه و همراه همیشگی امام است. از همان لبخندش که به استقبالمان آمد، عشق به امام و حال و هوای آن روزها را می‌شد در چشم‌هایش دید. ساده بود و صمیمی و به قول خودش تا آخر هم می‌خواهد مثل همان روزهای با امام بودن، مثل امام، ساده بماند.

اولین عکس؛ سر نماز صبح

جایی که قرار داشتیم، دفتر امام بود. جماران. جایی که بارها قبل از این به آنجا رفته بودم، اما این بار حسی متفاوت را قرار بود تجربه کنیم و پای صحبت‌های یکی از نزدیک ترین‌ها به امام بنشینیم. در که باز شد، منتظر مردی کهن‌سال بودم، اما کسی که روبه‌رویم بود، آن‌قدرها هم پیر نبود. در واقع اصلا پیر نبود. شاید سنی از او گذشته بود، اما روحی جوان‌تر از هر جوان امروزی داشت. و آماده بوده تا ما را شریک کند در تمام خاطره‌هایی که در تمام آن سال‌ها تجربه کرده بود. هرچند به قول خودش چطور می‌توانست عشق سرشاری را که به امام دارد، بگنجاند در کلمات؟

از او پرسیدم: آقا رضا چه شد که شما این‌قدر به امام نزدیک شدید؟ مکث کوتاهی کرد، انگار به سفری طولانی رفته باشد، گفت: من آن روزها جوانی بودم بیست و سه، چهار ساله. از همان روزهای اول انقلاب در کنار انقلابیون مشغول فعالیت بودم و بیشتر از همه با شهید سعیدی و حاج مهدی عراقی در ارتباط بودم. تا زمانی که قرار شد امام به ایران برگردند، شدم جزو کمیته استقبال از امام. بعد از آن که امام آمدند، از ما خواستند به شهرهایمان برویم و با مردم درارتباط باشیم که من به همراه عده‌ای از دوستان به قم رفتم تا زمانی که امام به قم آمدند. و از آن موقع تا رحلت ایشان در کنارشان بودم. همراه امام به جماران آمدم، اتاقی در طبقه بالای اتاق امام به من دادند که مشرف به حیاطی بود که امام درآن قدم می‌زدند. و این شد که من هم جزئی از این خانه شدم و زندگی را در کنار بزرگ‌ترین مرد زمانه‌ام تجربه کردم.

زندگی در کنار امام و درک شخصیتی به آن بزرگی باعث شد تا به دنبال ثبت این لحظه‌ها بروم. یادم می‌آید اولین عکسی که از امام گرفتم، حدودا اوایل انقلاب بود. ساعت ۱۱:۳۰ صبح بود و نزدیک نماز. وارد اتاق شدم و به ایشان گفتم: آقا می‌شود ازتان عکس بگیرم؟ فرمودند: الان وقت نماز است بگذار برای بعد از نماز. گفتم: آخر وقتی نمی‌گیرد فقط کافی است این دکمه را فشار بدهم. امام گفتند: اگر وقتی نمی‌گیرد، بگیر. و من همان جا اولین عکسم را از امام گرفتم. اما از اتاق بیرون نرفتم و بلافاصله گفتم: آقا می‌خواهم عکسی از شما بگیرم به مانند آن لحظه که پیامبر حسنین را در آغوش گرفتند. امام فرمودند: «باشد. یاسر جان بیا.» و آنجا از امام عکس گرفتم، در حالی که آقا یاسر (فرزند دوم حاج احمد آقا) را درآغوش داشتند. شد همانی که می‌خواستم. و این هم دومین عکسم شد از امام و شروعی برای عکاسی از ایشان.

بالای درخت آلوچه

حرفش که تمام شد، لبخندی زد. که انگار بهترین خاطرات زندگی‌اش را مرور می‌کند. از حال خوشش استفاده کردم و گفتم: آقا رضا خاطره‌ای از امام برایم می‌گویید؟ یکی از همان بهترین‌ها را. کمی فکرکرد و گفت: درست یکی از همین روزهای بهار بود، سال ۶۸٫ من و آقا یاسر طبق عادت هر ساله می‌خواستیم برویم سراغ درخت آلوچه حیاط منزل حاج احمد آقا که در کنار منزل امام بود. دیدیم خانم طباطبایی (همسر حاج احمد آقا) و علی آقا (فرزند حاج احمدآقا) به همراه امام مشغول قدم‌زدن هستند. با این‌که خانم طباطبایی چادر داشتند، اما چون می‌دانستیم امام روی خانواده‌شان حساسیت دارند، ما پشت درختی پنهان شدیم، تا ایشان ما را نبینند. وقتی که آنها از کنارمان گذشتند، به سراغ درخت آلوچه‌مان رفتیم. چون من علاقه زیادی به بالا رفتن از درخت داشتم، این بار هم من از درخت بالا رفتم و مشغول چیدن آلوچه شدم. اما از آنجایی که علی آقا بسیار بچه تیزی بودند، مثل این‌که متوجه ما شده بود و مدام دست امام را می‌کشید که ما را به ایشان نشان دهد، اما امام هر چه سر می‌چرخاندند متوجه ما نمی‌شدند. تا بالاخره امام شک می‌کنند که چرا بچه حساس شده، تا آمدند و من را بالای درخت دیدند، لبخندی زدند و گفتند: من می‌بینم این بچه این قدر بی‌قراری می‌کند، نگو آقا رضای ما رفته بالای درخت. ۱۳-۱۲ روز بعد از این ماجرا بود که علائم بیماری امام ظاهر شد و پزشکان معاینات و معالجات را شروع کردند. تا آن روز تلخ. یادم می‌آید شب قبل از این اتفاق بود که خواب دیدم امام خوب شده‌اند و شفا پیدا کرده‌اند. اتفاقا فردای آن روز احوال امام تا ظهرخوب بود و از ظهر احوال ایشان رو به وخامت رفت.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-سادگی در زندگی امام خمینی(ره)، تجربه‌ای برای جوانان امروز



:: برچسب‌ها: امام خمینی , رشد فکری جوانان , امام و جوانان ,
:: بازدید از این مطلب : 652
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 تير 1399 | نظرات ()