نوشته شده توسط : Dr. Dalake

(قصد شما این است که به کودک آموزش دهید تا چند دقیقه ـ به ازای هر سال سن کودک، یک دقیقه ـ به آرامی دراز بکشد. از یک کرونومتر استفاده کنید تا کودک بداند چند دقیقه توانسته ساکت باشد).

«می‌خوام روی تخت‌خواب یا زمین دراز بکشی. حالا چشماتو ببند. ببینم چقدر می‌تونی ساکت بمونی (منتظر شوید.)، آفرین! چند دقیقه است که تو تونستی ساکت بمونی».

(کنار کودک خود بخوابید تا نشان دهید در نظر شما اهمیت روش‌های حفظ آرامش و همین‌طور ایجاد حس نزدیکی چقدر زیاد است. زمان را به گوش دادن به موسیقی، ره رفتن خیالی و یا روش‌های دیگر طولانی کنید).

روش تنفس

(تنفس آرام یکی از مهم‌ترین عوامل در آموزش آرامش است و می‌تواند بر روی سطح آرامش اثرات عمیقی به جای گذارد. از داستان مرد غارنشین استفاده کنید تا اهمیت تنفس را شرح دهید).

«یادت میاد که مرد غارنشین وقتی ترسیده بود، تند تند نفس می‌کشید؟ تند تند نفس بکش! درست مثل این که از یک ببر ترسیده‌ای».

(برای ده بار تنفس منتظر بمانید، نه بیشتر. سپس بپرسید:)

«چه احساسی داری؟ گیجی یا ضعف؟ ترس یا نگرانی می‌تونه حالت رو این جوری کنه. گاهی ممکنه حالت بدتر هم بشه».مشاوره کودک تهران

«به پشت بخواب و فکرت رو آرام کن. چشماتو ببند. یک دستتو روی سینه‌ات بگذار و دست دیگرت رو روی شکمت. حالا نفس بکش! می‌تونی حس کنی که دست‌هات حرکت می‌کنند! حالا با شمارش من نفست رو بکش تو و بده بیرون».

(رفته رفته شمارش را کند کنید. کودک تا عدد ۴ نفس را تو می‌کشد، تا ۲ شماره صبر می‌کند و سپس با ۴ شماره نفسش را بیرون می‌دهد. سپس تا ۲ شماره صبر می‌کند تا دوره بعدی را آغاز کند).

«با شمارش ۱، ۲، ۳، ۴ نفس بکش. با ۱، ۲ اونو نگهدار. با ۱، ۲، ۳، ۴ بعدی نفست رو بیرون بده. وقتی می‌خواهی نفست رو بیرون بدی، به خودت بگو آروم باش! تصور کن که لغت آرامش رو با حرف سفیدِ درشت روی آسمان نوشته‌اند».

«آرام نفس بکش، دست‌هاتو روی سینه و شکمت حس کن. کدام دست بیشتر حرکت می‌کنه؟ سعی کن هوا رو داخل شکمت بفرستی تا مانند یک بالن پر از هوا بشه. سپس با دست به آرامی روی شکمت فشار بیار و هوا رو خالی کن».

(کودک را تا زمانی که برای این کار مجبور به وارد کردن فشار بر شکمش نباشد، وادار به تمرین کنید. به زودی دستی که روی شکم قرار دارد بیشتر از دست دیگر حرکت خواهد کرد. ممکن است آموختن این روش، به چند جلسه تمرین نیاز داشته باشد. صبور باشید و پیشرفت را تقویت کنید. مدت زمان جلسات باید به اندازه‌ای باشد که علاقه و انگیزه کودک حفظ شود).

«حالا که می‌دونی چطوری روی زمین آرام نفس بکشی، بیا روی صندلی هم تمرین کن. یادت باشه وقتی می‌خواهی نفست رو بیرون بدی، پیش خودت کلمه آروم باش رو تکرای کنی…. باشه؟».

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاور کودک تهران:زمان سکوت کودک



:: برچسب‌ها: زمان سکوت کودک , زمان سکوت کودکان , مشاور خوب کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اگر روز آغاز خوبی داشته باشد، امکان بیشتری وجود دارد که هم والدین و هم بچه‌ها روز خوبی در پیش داشته باشند. با این حال، ما اغلب چنان گرفتار عادت‌ها و وظایفمان در زمینه بیدار کردن به موقع، مراقبت از بهداشت کودک، فراهم آوردن غذا، رسانیدن کودک و رتق و فتق امور هستیم که این درگیری‌های اجتناب‌ناپذیر صبحگاهی می‌توانند تمام روز را خراب کنند.

در این مقاله کوشش خواهیم کرد تعدادی از مشکلات والدین و کودکان که معمولا موجب گرفتاری‌های صبحگاهی می‌شود و همچنین راه‌هایی که می‌توان از آنها اجتناب کرد یا تغییرشان داد را مورد بحث قرار دهیم. هنگامی که راه‌های پیشنهادی را امتحان کردید، مشاهده خواهید کرد که این راه‌حل‌ها چه تغییر عمیقی در شروع برنامه‌های روزانه خانواده شما و همچنین دیدگاه مثبت‌تر اعضاء خانواده نسبت به یکدیگر و نسبت به روز در پیش‌رو، ایجاد خواهد کرد.

نظر مشاور کودک در مورد کودک سحرخیز
کودکانی که صبح‌ها خیلی زود از خواب برمی‌خیزند: زمانی که کودک شما صبح‌ها چنان زود از خواب برمی‌خیزد که باعث دردسر شما می‌شود، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ اگر کودک شما با زود برخاستن، خواب شما را برهم می‌زند و یا با پرسه زدن خودسرانه در اطراف خانه موجب نگرانی شما می‌شود، می‌توانید به او یاد دهید که در چنین مواقعی دوباره به خواب برود و یا به آرامی در رختخواب خود بازی کند. ولی در درجه اول باید بررسی کنید که آیا میزان خواب او کافی است یا نه.

واقعیت این است که بعضی از کودکان به خواب بسیار کم‌تری نسبت به کودکان دیگر نیاز دارند. میزان خواب کافی در مورد یک کودک می‌تواند دوازده ساعت و در مورد کودک دیگر هشت ساعت باشد. گاهی کم‌خوابی می‌تواند نشانگر فعال بودن بیش از حد باشد ولی معمولا صرفا نمایانگر تفاوت بین افراد است. اگر میزان خواب کودک شما آن قدر نیست که روز را به خوبی بگذراند، وظیفه شما این است که به او یاد بدهید هنگامی که از خواب برمی‌خیزد،

چطور مجددا به خواب برود و یا این که چطور بیشتر بخوابد. ولی اگر با این مقدار خواب، کاملا راحت و شاداب است وظیفه شما این است که به او یاد دهید تا رسیدن موقع مناسب برای بیدار شدن سایرین، در یک مکان امن و یا رختخواب به آرامی و بدون سروصدا بازی کند.روانشاسی کودک

تعیین وضعیت خواب کودک
با پرسش‌های زیر می‌توانید وضعیت کلی خواب کودک را تعیین کنید:

۱- آیا کودک همیشه نسبت به همسالانش کمتر می‌خوابد؟

۲- هر شب چند ساعت می‌خوابد؟

یک هفته میزان خواب شبانه کودک را یادداشت کنید و سپس میانگین آن را محاسبه نمایید. متوسط خواب شبانه کودک چقدر است؟

۳- آیا میزان خواب کودک هر شب تقریبا یکسان است و یا این که تفاوت زیادی بین مقدار خواب او در شب‌های مختلف وجود دارد؟

۴- آیا معمولا کودک صبح‌ها شاداب است؟ آیا تا هنگام خواب بعدازظهر یا خواب شب «دوام» می‌آورد و یا این که مجددا به خواب می‌رود؟

اگر میزان خواب شبانه کودک تقریبا هر شب به یک اندازه است و معمولا صبح‌ها شاداب است، احتمالا خوابش کافی است و تنها باید آموزش ببیند که وقتی شب‌ها به خواب نمی‌رود یا این که صبح‌ها زود از خواب بیدار می‌شود، به آرامی در رختخواب بازی کند. اگر کودک به خواب بیشتری نیاز دارد، می‌توانید روش‌های زیر را به کار گیرید تا با تغییر عادت‌های خوابیدن، کودک بتواند بیشتر بخوابد:

آموزش زمانبندی خواب به کودک
چطور به کودکان آموزش دهیم که بیشتر بخوابند. بعضی از کودکان به راحتی به خواب می‌روند، ولی عادت دارند قبل از ساعت مقرر از خواب برخیزند. راه حل‌های زیر می‌توانند به چنین کودکانی بیاموزند چطور تا رسیدن ساعت مناسب برای بیدار شدن، مجددا به خواب روند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-روانشناسی کودکان:کودکان و مشکلات صبحگاهی



:: برچسب‌ها: اتاق خواب کودک , مشاور خوب کودک , برنامه خواب کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 1184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

نگارش اولین کتاب برای بزرگترها

همه چیز به خودتان بستگی دارد. می‌توانید بی‌عقلی کنید، روی دیوارتان (وال یا تایم لاین) جملات صد من یک غاز بنویسید، می‌توانید توی خانه بنشینید و مرتب زندگی خودتان را دود کنید، می‌توانید چند متر طناب بخرید و برای جمله زندگی‌تان، نقطه پایان بگذارید. اما جدا از این بچه‌بازی‌ها، می‌توانید یک لحظه تخیل خودتان را به کار بیندازید و کارهای بزرگ بکنید. چه کاری؟ باور کنید می‌شود خیلی کارها کرد. یکی‌اش نوشتن. نوشتن هم شما را سبک می‌کند و هم می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد. شرط ماجرا این است که… ناله نکنید. بنشینید و چیزی واقعی خلق کنید. برای آن‌که ماجرا در ذهنتان جا بیفتد، بد نیست خودمان را در یک فضای تخیلی قرار دهیم که البته اصلا تخیلی نیست.

فکر کنید ۴۰ ساله شده‌اید. (البته اگر بالای ۴۰ سال دارید که هیچی) فقط یک لحظه. خیلی هم سخت نیست. یکی از اطرافیانتان را که ۴۰ سال دارد تصور کنید و خودتان را بگذارید جای او. حالا فکر کنید این آدم از شوهرش (یا زنش) جدا می‌شود. فکر کنید که هیچ شغلی هم ندارد. پولی هم ندارد. چه باید بکند؟ اگر در ایران باشد، یا باید کارهای خلاف انجام دهد یا یکی از این کاغذها را بگذارد جلوی خودش و بنویسد که فلان و فلان و گشنه است. بعد هم کارتن‌خوابی. (لعنتی! ما کلی با کارتون‌ها خاطره خوب داشتیم. از بل و سباتین گرفته تا پدر پسرشجاع. حالا کارتن هم بد شده… کارتن‌خوابی!)

در این شرایط معمولا هر روز دو سه خط به شیارهای روی صورت شما اضافه می‌شود و با آخرین بازمانده پولتان، لباس سفید آخرت می‌خرید. تمام. اما همه اینطور نیستند. بعضی‌ها زندگی تازه‌ای را شروع می‌کنند. حتی در اتاق‌های سرد و تنها، می‌خواهند تولدی دیگر داشته باشند. یعنی یک یک فرد ۴۰ ساله بی‌پول، ناامید، دپرس و همه چیزهای به‌دردنخور نیستند و اصلا برایشان مهم نیست مردم چه می‌گویند. نکته جالب اینجاست که اگر این طوری باشید، ممکن است جی کی رولینگ دیگری متولد شود.

شما می‌توانید کسی باشید که کتابش در هر شرایطی پرفروش و پرخواننده است، حتی زمانی که منتشر نشده. همه دلشان می‌خواهد بدانند که کتابتان درباره چیست. حتی جاسوس می‌فرستند تا موضوع کتاب شما را کشف کنند. اما شما که آن همه اتاق سرد و تنهایی را تجربه کرده‌اید، از پس این چیزها هم بر می‌آیید. ۴۸ ساعت به پخش کتابتان، جلوی مغازه‌ها صف می‌کشند. اصلا هم مهم نیست که چند ساعت بعد، می‌توان کتابت را در اینترنت خواند. مهم این است که زودتر آن را بخوانند، حتی چند لحظه.

هری پاتر بزرگ شده یا کودکی درون شما مرده؟

وقتی شنیدم که رولینگ می‌خواهد کتابی بنویسد که ربطی به دنیای بچه‌ها ندارد، دو چیز توی ذهنم آمد. اول تصویر بازیگر فیلم‌های «هری پاتر»، که اوایل بچه‌ای شیرین و جذاب بود، اما بعدها به زور کرم پودر، ریشش را قایم می‌کردند و دیگری کودکی درون خود خانم رولینگ.

جی کی رولینگ یکی از ثروتمندترین زنان جهان است. در چند سال اخیر همیشه در فهرست ۱۰ ثروتمند جهان قرار داشته و پول‌هایش از پارو بالا می‌رود و معمولا وقتی پول از پارو بالا رود، به جای آن که قورباغه ابوعطا بخواند، کودکی درون آدم می‌میرد. البته در بعضی از جوامع، مثل جامعه ما مرگ بچه‌های واقعی هم مهم نیست. همین چند روز پیش ۲۶ دانش‌آموز دختر در تصادف یک اتوبوس مردند و آب از آب تکان نخورد.

این چندمین باری است که اتفاق‌های مشابه می‌افتد که یادآوری همه آن‌ها، نیاز به وقت زیادی دارد. فعلا قرار است که از گل و بلبل و جی کی رولینگ بنویسیم که وقتی پولدار شد و کودکی درونش مرد، احتمالا سراغ یک کتاب برای بزرگ‌سالان بیاید. (یا برود؟)

بعد از هری عزیز

ماجرای این رمان درباره سیاستمداری است در انگلستان که می‌میرد و مردم را مجبور می‌کنند که برای او عزاداری نکنند. یعنی گریه و این‌ها نکنند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. رولینگ در این باره می‌گوید: «باید این رمان را می‌نوشتم، چون به نوشتن آن نیاز داشتم. ایده این رمان در سال ۲۰۰۷ به ذهنم آمد. وقتی در ایالات متحده بودم، جرقه‌های نخستین این داستان در ذهنم زده شد. در تور تبلیغاتی آخرین کتاب «هری پاتر» بودم، سوار بر هواپیما، که ایده نوشتن رمان تازه‌ام به نام «جای خالی تصادفی» به سرم زد و داستان جلوی چشمم نقش بست. دقیقا مثل نوشتن مجموعه «هری پاتر»، احساس می‌کردم که واقعا دلم می‌خواهد آن را بنویسم. از فکر نوشتن این رمان واقعا هیجان‌زده شده بودم. این کتاب به نوعی کتابی بسیار شخصی است.

البته واضح است که خاطره‌نویسی نیست. خود من در کتاب حضور ندارم. روایت من نیست، اما درون‌مایه‌هایی را در بر دارد که برای من بسیار دارای اهمیت است. بله، این نقطه آغاز نوشتن این رمان بود.»

انگار نوشتن این رمان هم یک جورهایی تخیلی است. شما توی هواپیما نشسته‌ای و به جای این که به وصیتنامه‌ات فکر کنی، می‌نشینی و طرح یک رمان می‌آید توی ذهنت. بعضی از مردم واقعا بی‌کار و بی‌ملاحظه هستند. اصلا به آینده خودشان فکر نمی‌کنند. شاید هم خانم رولینگ خودش را جای آن سیاستمدار فرض کرده و بعد فکر کرده که برای تشییع جنازه‌اش آدم‌های زیادی می‌آیند و بعد فکر کرده ممکن است افرادی از این کار جلوگیری کنند. به هر حال جالب است که این طرح در هواپیما به ذهن نویسنده آمده است. او در این باره می‌گوید:« انگار وسایط نقلیه برای من برانگیزاننده هستند.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-نگارش اولین کتاب برای بزرگترها



:: برچسب‌ها: نگارش اولین کتاب برای بزرگترها , نگارش اولین کتاب برای کودکان , نگارش کتاب ,
:: بازدید از این مطلب : 676
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

10نکته که می توانیم به بچه ها بیاموزیم تا عاشق ورزش شوند
هر روزه خبرهایی در مورد چاق تر شدن بچه ها به گوشمان می رسد. تماشای بیش از حد تلویزیون یا بازی های کامپیوتری، یک رژیم غذایی فست فودی و کم بودن زمان لذت بردن از خارج از منزل، نخستین مقصرها هستند.

اما بچه ها ورزش را دوست دارند؛ شما باید آنها را از جای خود بلند کنید و در راه درستی قرار دهید. 10 راهنمایی زیر به شما کمک می کند تا این کار را انجام دهید.

وقتی شام خود را می خورید، آسان است که برای خود لم دهید. اما چرا به جای ان از خانه خارج نشوید؟

بهار و تابستان، زمان خوبی برای پیاده روی با هم به عنوان یک خانواده و یا دوچرخه سواری است. توپی را به پارک ببرید و بازی کنید.

برای مطالعه بیشتر در زمینه ورزش کودکان:

میزان درست ورزش کردن کودکان

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

اگر شما و بچه هایتان به انجام این کار عادت نداشته اید، فقط با یک ست آن را شروع کنید. سپس هفته بعد، سعی کنید بگویید، “هی، آن شب سرگرم کننده ای بود! اجازه دهید این کار را دوباره انجام دهیم. آن راحت و دلپذیر نگه دارید.

شما فقط باید آنها را یک بار برای این که به بیرون رفتن عادت کنند، به خارج از خانه ببرید. هنگامی که این کار شما یک بار در هفته انجام می شود، می توانید وقت های اضافی را خود را نیز به آن اختصاص دهید.

یک ساعت ورزش در روز، چربی ها را از بین می برد.
تحقیقات نشان می دهد که کودکان باید حداقل یک ساعت در روز برای حفظ سلامتی فعال یاشند. اما معنی فعال چیست؟ فعالیت های سالم آن هایی است که:

. ضربان قلب را افزایش دهد (دویدن، پریدن و پیاده روی سریع گزینه های خوبی است)

. عضلات را به کار بیندازد (بلند کردن وزنه، هل دادن، چرخش و بالا رفتن، این کار را انجام دهند)

. از کل بدن استفاده کند (طناب زدن، شنا، رقص، و اسکیت خوب هستند)

شما در ابتدا نباید کودکان خود را برای یک ساعت متوالی به فعالیت وادار کنید. 10 یا 20 دقیقه همه چیزی است که آن ها به آن نیاز دارند. به عنوان مثال، قدم زدن و یا دویدن با سگ در صبح، یک فوتبال بعد از مدرسه و انجام کارهایی در فضای باز قبل از خواب، به زودی به عادات آن ها افزوده خواهند شد.کودکان امروزه تکنولوژی را درک می کنند و آن را دوست دارند. شمارشگر گام (گام شمار نیز نامیده می شود) یک راه خوب برای به ورزش متمایل کردن بچه هایی است که از لحاظ تکنولوژیکی باهوش هستند.اگر یکی را برای همه بچه های خود و همچنین برای خودتان تهیه کنید، رقابت ملایمی را تشویق کنید تا ببینید که چه کسی می تواند قدم های بیشتری را برداشته و به آنها انگیزه دهید.بچه ها چالش ها، نمرات و جوایز را دوست دارند.نیاز به سرمایه گذاری در بسیاری از تجهیزات گران قیمت نیست، اما خرج چند دلار برای یک طناب پرشی، اسکیت، یک توپ فوتبال و حتی یک ترامپلاین کوچک سرمایه گذاری ارزشمندی است. شما می توانید چیزهای ارزان قیمت را از فروشگاه محلی و فروشگاه های اقتصادی خریداری کنید. چشمان خود را برای هر نوع فعالیت جدیدی باز کنید و یک انبار مرموز از آن ها ایجاد کنید.هنگامی که بچه ها شکایت می کنند که خسته شده اند، شما می توانید یک وسیله جدید را معرفی کنید و دوباره آن ها را فعال کنید.

منبع : کودک و نوجوان-چگونه کودکان عاشق ورزش شوند



:: برچسب‌ها: انگیزه ورزش در کودک , ورزش کودک , میزان مناسب ورزش کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 699
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اگراز جمله افرادی هستید که کودک یا فرزندتان را نزد متخصص یا روانشناس برده اید و به دلیل مشکلاتی از جمله افسردگی، پرخاشگری، لجاجت، درخودماندگی، بددهنی، اضطراب، ترس از تاریکی و..

او را نیازمند مراجعه به بازی درمانگر دانسته اند، مطالعه ی این متن می تواند برای تان مفید باشد.

آیا کودک من نیازمند بازی درمانی است؟
همان طور که از کلمه ی “بازی درمانی” مشخص است، این شیوه برای درمان مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین در مواردی مطرح است که پای نوعی از اختلالات روانی در میان است.

در این موارد لازم است تا کودک از طریق دریافت مداخلات درمانی بازی محور که ماهیتی استعاری دارند، به سمت حل مشکل حرکت کند.

چرا بازی درمانی؟
همان طور که می دانید، “بازی” زبان ارتباطی کودک با دنیای پیرامونش است. اگر چه یک کودک افسره نمی تواند در مورد یاس و ناامیدی اش صحبت کند.

اما می تواند آن را در بازی هایش به خوبی به نمایش بگذارد و از طریق بازی، درمان شود. به عنوان والد یا مراقب کودک، این مطلب می تواند برای تان در بردارنده ی یک نکته ی اساسی باشد.

شما می توانید بادقت در نحوه ی بازی های فرزندتان، نسبت به حالات روانی او اطلاعاتی کسب کرده و در صورت لزوم هرچه سریع تر جهت استفاده از مداخلات روانشناختی لازم اقدام کنید.

به عنوان مثال والدین یک کودک پرخاشگر این گونه گزارش می کنند که او دراکثر بازی هایش نیز در حال آسیب ردن به عروسک هایش و تنبیه آن هاست.

یک کودک وسواسی ممکن است در بازی هایش نیز حالاتی از وسواس تمیزی بیش از حد، سخت گیری درمورد تمیزی نسبت به عروسک هایش و یا سرزنش کردن آن ها را نشان دهد.


در ذهن کودک مساله دار چه می گذرد؟
شاید به عنوان والد با خود فکر کنید اگر بازی می تواند درمان بخش باشد، بهتر است خودم بازی کردن با کودک را آغاز کنم.

واقعیت آن است که فرایند بازی درمانی، امری کاملا تخصصی، علمی و نیازمند مداخله ی بازی درمانگر است.

به زبان ساده می توان گفت، اگر کودکی، مشکلات رفتاری از جمله وسواس، افسرگی، اضطراب، تنبلی، پرخاشگری، پرخوری و یا بی اشتهایی را نشان می دهد.

در حقیقت با وضعیت های روانی ناتمامی مواجه است که لازم است در طی فرایند بازی درمانی، کامل شوند تا کودک بتواند آن هارا کنار بگذارد.

به عنوان مثال کودکی که خشم فروخورده ی عمیقی نسبت به پدرش دارد، ممکن است آن را در قالب افسردگی و یا پرخاشگری نشان دهد.

آنچه در جریان بازی درمانی اتفاق می افتدآن است که کودک در فضایی کاملا ایمن، مورد پذیرش قرار گرفته و شروع به تجربه ی کامل احساس خشم فروخورده می کند.

در نتیجه ی این امر، او می تواند به این احساس پایان بدهد و رفتارهای پرخاشگرانه ی کمتری بروز دهد.

 

منبع : کودک و نوجوان-بازی درمانی چیست؟



:: برچسب‌ها: بازی درمانی , بازی با کودک , بازی کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 657
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 تير 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

زنان و فتح قله‌های ادبی جهان

چند وقتی است که جایزه‌های ادبی را زنان نویسنده درو می‌کنند. گاهی ورود آقایان نویسنده کاملا ممنوع می‌شود و همه جایزه‌ها به خانم‌ها می‌رسد و گاهی هم یک مرد پیدا می‌شود که بتواند جایزه بگیرد. اما جایزه ملی کتاب آمریکا به دو زن نویسنده رسید و این بهانه‌ای شد که به این موضوع بپردازیم. این سوال برایمان مطرح شد که یعنی یک مرد در آمریکا پیدا نمی‌شود که جایزه ملی کتاب کشورش را بگیرد؟ واقعا مردهای آمریکایی کجا رفته‌اند؟ یک نویسنده هم به اسم فیلیپ راث دارند که از ترس گفته می‌خواهد بازنشسته شود. احتمالا جوهر «کیبوردش» خشکیده و دیگر نمی‌تواند بنویسد. وگرنه یک نویسنده حرفه‌ای که نان شبش را با نوشتن تامین می‌کند، نمی‌آید و یک‌دفعه نوشتن را بگذارد کنار و نان شبش را باد هوا کند. (یعنی حتی نمی‌تواند نانش را آجر کند.) حالا به همین مناسبت سری زده‌ایم به دنیای نویسنده‌های زن و می‌خواهیم بدانیم که جین آستین به چه شیوه‌ای شکسپیر را سنگ روی یخ کرده است.

حدود ۳۲ سال است که آثار لوییس ادریچ با استقبال منتقدان روبه‌رو می‌شود. این نویسنده ۵۸ ساله جایزه کتاب ملی آمریکا را برای رمان (خانه دایره‌ای) «The Round House» به خانه برد. (این جمله را با تاکید می‌نویسیم، چون ممکن است آدم جایزه‌اش را هزار جای دیگر هم ببرد). او یک آمریکایی دورگه است. یعنی یک طرفش سرخ‌پوست و یک طرفش آمریکایی انگلیسی زبان است. او وقتی جایزه را می‌گرفت، گفت: «می‌خواهم از وقار و صبر زنان بومی آمریکا بگویم. این کتاب درمورد بی‌عدالتی بزرگی است که در حق آن‌ها می‌شود. ممنون که با این جایزه مخاطبان این رمان را بیشتر کردید.»

حالا حسابش را بکنید. طرف جایزه می‌گیرد و می‌گوید که بی‌عدالتی می‌شود. حالا جایزه نگیرد چه می‌گوید؟

کاترین بو (منظور بوی بد نیست‌ها!) با کتاب غیرداستانی «در پناه جاودانه‌های زیبا» برنده جایزه کتاب ملی بخش غیرداستانی شد. این کتاب نگاهی است به زندگی هندی‌هایی که در زاغه‌های مجاور هتل‌های مجلل این کشور زندگی می‌کنند. او گفت: «اگر این جایزه معنایی داشته باشد، معنایش را از داستان‌های کوچکی گرفته که در نقاط ناپیدای هند رخ داده‌اند، چراکه این داستان‌های کوتاه به داستان‌های بزرگ ماهیت می‌بخشند، و داستان بزرگ داستان مردمانی است که برعکس زاغه‌نشینان قدرت سیاسی و اقتصادی دارند.

داستان آن‌ها بدون داستان‌های کوچک معنایی ندارد.» (یعنی موقع گرفتن جایزه از این حرف‌های عجیب و غریب نمی‌زدی، می‌گفتند بی‌سوادی؟ می‌گفتند خدای نکرده زبون نداری؟)

زنان نویسنده و اقتصاد

نمی‌دانم کتاب «اتاقی از آن خود» نوشته ویرجینیا وولف را خوانده‌اید یا نه. اگر نخوانده‌اید، حتما بخوانید. اگر هم شروعش کردید، تا آخر بخوانید. از آن کتاب‌هایی نیست که نصفه بخوانید و ولش کنید.

نویسنده در آخر کتاب کلی نتیجه‌گیری می‌کند که به درد می‌خورد، مخصوصا به درد کسانی که فکر می‌کنند که حق زن‌ها خورده می‌شود. (توضیح واضحات: این کتاب در مورد حقوق زنان نوشته شده و اصلا ضد زن نیست. پس قبل از خواندن کتاب، پیش‌داوری نکنید لطفا.)

وولف در این کتاب در مورد شکسپیر و خواهرش می‌نویسد. حالا مهم نیست این داستان واقعیت داشته باشد یا نه. او می‌نویسد که انگار ویلیام (خودمونی شدیم با شکسپیر) یک خواهر داشته. خیلی‌ها خواهر دارند، اما فرق خواهر ویلیام با دیگران در این بوده که او می‌توانسته بنویسد. معمولا در این شرایط می‌نویسند که طرف سر سوزن ذوقی داشته، اما بنده حقیر از ترس و با صدای بلند اعتراف می‌کنم که خواهر ویلیام به اندازه چند خاک‌انداز ذوق ادبی داشته است. سرتان را درد نیاورم، اما به دلیل مردسالاری خانه شکسپیر اینا، خواهر ویلیام نتوانسته استعدادهای خودش را نشان دهد.

اما ویلیام در حالی که دو، سه خاک‌انداز کمتر هوش ادبی داشته، توانسته استعدادهای خودش را نشان دهد و معروف شود. وولف از این ماجرا نتیجه می‌گیرد که زن‌ها استعداد کمتری ندارند، اما به آن‌ها فرصت داده نمی‌شود که این استعدادها را نشان دهند. (و البته نویسنده راست می‌گوید.)

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-زنان و فتح قله‌های ادبی جهان



:: برچسب‌ها: زنان و فتح قله‌های ادبی جهان , زنان نویسنده , زنان نویسنده خارجی ,
:: بازدید از این مطلب : 997
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

امنیت در رفتار با نوجوان

بنا به هیچ دلیل خاصی نباید مهر نوجوانتان را از قلبتان بیرون کنید، حتی برای یک لحظه. وقتی شما از صمیم قلب باورشان کنید، آنان نیز یاد می‌گیرند که خود را تمام و کمال باور داشته باشند.

آنان را صد در صد باور داشته باشید

به دوران نوجوانی خود برگردید و از خود بپرسید آیا طی آن دوران احساس ناامیدی و دلسردی می‌کردید؟ آیا قلبتان می‌شکست؟ آیا خیال می‌کردید که به جایی تعلق ندارید؟ آیا احساس پریشانی می‌کردید و بر این گمان بودید که کسی را ندارید تا به او رو کنید؟

اگر شما آن‌قدر خوش اقبال بودید که کسی به کنه وجودتان پی برد و دانست که هستید و راه صحیح را به شما نشان داد، حتما متوجه شده‌اید که آن حمایت اکنون تا چه حد برایتان حائز اهمیت است و اگر کسی را در کنار خود نداشتید، امروز می‌دانید که چه کمبودی داشتید و چقدر احساس تنهایی و بی­کسی می‌کردید و مسلما دلتان نمی‌خواهد نوجوانتان نیز چنین آینده‌ای پیش‌رو داشته‌ باشد.مرکز مشاوره آنلاین

باور و اعتقاد شما به این که نوجوانتان فردی توانا و در باطن خوب است، شرط واجبی برای پیشرفت و گسترش حس مسئولیت‌پذیری و تبدیل او به شخصی بالغ و سرزنده است. او احتیاج دارد حتی در مواقعی که انتخاب ناصحیح می‌کند یا باعث سرافکندگی و ناامیدی شما می‌شود، تأییدش کنید.

او به عشق و محبت شما نیازمند است. هرگز این کشور را از او دریغ نکنید. اگر شما او را باور نداشته باشید دچار بحران و مشکلاتی می‌شود که دیگر به راحتی نمی‌تواند در مسیر اصلی خود گام بردارد. حتی هنگامی که نوجوان شما دست به رفتاری احمقانه می‌زند و یا با قضاوت ناصحیح و ضعیف خود همه چیز را درهم می‌ریزد، به خاطر داشته باشید در آن لحظه تصور می‌کرده عملش صحیح و آن تنها راه چاره بوده است.

هر نوجوانی به روش خاص خود خراب‌کاری می‌کند، خطر می‌کند، به زحمت می‌افتد، قانون‌شکنی می‌کند، می‌کوشد خود را از دردسری برهاند و از شما چیزی بگیرد. بعضی از نوجوانان خود را با قانون درگیر می‌کنند و باعث بحران و آشوب خاصی می‌شوند. حتی زمانی که خود را به دردسر انداخته‌اند، شما حواس خود را متوجه تصویر بزرگ‌تری کنید. بارها به خود گوشزد کنید دردسری که او برای شما و خودش درست کرده فقط به این علت پیش‌پا افتاده است که او هنوز خود را نمی‌شناسد.

بگذارید نوجوانتان متوجه این قضیه شود که حتی اگر دست به کار خطایی زد، شما هم چنان او را باور دارید. در آن هنگام است که او می‌تواند از اشتباهات خود پند بگیرد و خود را اصلاح کند و به سوی رشد فکری گام بردارد.

شخصیت وجودی آنان را تحسین کنید

آیا تابه‌حال تجربه کرده‌اید حتی اگر شخصی بی‌رحم، عصبانی یا خسیس بوده‌اید، از محبت و عشق برادر، خواهر، پدر و مادر یا پدر بزرگ و مادر بزرگتان برخوردار گشته اید؟ آیا تا به حال متوجه شده‌اید صرف‌نظر از هر آنچه بوده‌اید، مادربزرگ و پدربزرگتان عاشق شما بوده‌اند و برق شادی و شعف را در چشمان آنان دیده‌اید؟ وقتی احساس سرخوردگی، درماندگی و عجز می‌کردید، یکی از افراد خانواده، با دلسوزی و ترحم به شما می‌نگریست و نگاهش آن‌چنان در شما اثر می‌گذاشت که نگرانی­تان برطرف می‌شد؟

اگر تا بدان حد خوش اقبال بوده‌اید که از عشق بی‌قید و شرط یکی از افراد خانواده نصیب ببرید، به راستی فردی خوشبخت بوده‌اید و اگر به راستی در آرزوی عشق و محبت می‌سوختید و دوست داشتید کسی شما را به دیده محبت بنگرد ولی از چنین موهبتی بی‌بهره بوده‌اید، پس اجازه ندهید نوجوانتان درد بی­محبتی را بچشد.

ممکن است از دست آن‌ها عصبانی شویم، ولی نباید دریچه قلب خود را به رویشان ببندیم. حتی در مواقعی که ما را به مرز جنون می‌رسانند باید به دنبال چاره باشیم و راهی پیدا کنیم تا بتوانیم به آنان افتخار کنیم. بر سر بسیاری از مسائل می‌توان با آن‌ها کلنجار رفت، ولی بر سر مسائل عاطفی نباید چنین کرد. نوجوانان وقتی حمایت شوند و عشق و محبت ببینند، ترقی می‌کنند و همه ما از این وضع سود خواهیم برد. نوجوانانی که با قدردانی پدر و مادر روبه‌رو می‌شوند، مشتاق یادگیری هستند و مایلند خود را در مسائل پدر و مادرشان درگیر کنند.

نوجوانان به پدر و مادری احتیاج دارند که از خبرگان روابط عمومی باشند و تمام هم و غم خود را صرف نوجوانان کنند و بتوانند از مبارزات بی‌شمار روزمره این دنیای پر جنجال سربلند بیرون آیند. نوجوانان به تحسین و تشویق شما احتیاج دارند. نیازمندند که به آنان شخصیت بدهید، از آنان قدردانی کنید، دلداریشان بدهید، آنان را بشناسید و بگذارید متوجه شوند که شما مایلید برایشان کاری انجام دهید.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مرکز مشاوره:امنیت در رفتار با نوجوان



:: برچسب‌ها: امنیت در رفتار با نوجوان , امنیت رفتاری , امنیت اجتماعی نوجوان ,
:: بازدید از این مطلب : 954
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

اکثر والدین شب‌ها خواب آرام ندارند، زیرا علاوه بر ترس و نگرانی‌های ناشی از رانندگی، مشروبات الکلی، سیگار، انحرافات جنسی؛ امروزه مواد مخدر نیز قربانیان جدیدی می‌جوید. در قدیم این مواد در محله‌های کثیف یافت می‌شد. اما امروز مواد مخدر به شکلی جدی و به میزان فراوان در کوچه‌ها یافت می‌شود. جایز نیست که والدین بیش از این نسبت به مواد مخدر بی‌اعتنا باشند. زمانی که خطر پشت در خانه شماست نادیده انگاشتن آن خطاست.

مشاوره اینترنتی فوری در زمان مصرف مواد مخدر
مواد مخدر مغز و اعصاب را تحت تاثیر قرار می‌دهند. میلیون‌ها جوان آن را تجربه می‌کنند، بسیاری از آن‌ها فقط برای یک الی دو بار و بعد آن را رها می‌نمایند. بقیه ادامه می‌دهند و معتاد می‌شوند. قبل از آن به وضع ناگوار خویش آگاه شوند، خود را به یکی از مواد شیمیایی معتاد می‌بینند و این مواد بخشی از زندگی آن‌ها می‌شود. بعضی از نوجوانان مواد را به عنوان تفنن مصرف می‌کنند. آن‌ها مواد را استنشاق می‌کنند، دود آن را می‌بلعند، قرص می­خورند و هروئین تزریق می‌کنند.

برای داشتن احساسی برتر دست به هر کاری می‌زنند. نسبت به مخاطرات کور هستند و نسبت به هشدارها کر، و طوری رفتار می‌کنند که گویی چیزی برای از دست دادن ندارند. با مطرح نمودن سؤالات فلسفی اعمال مخاطره‌آمیز خود را توجیه می‌کنند. نوجوانی می‌گفت نسل جوان می‌داند که امروز اگر دکمه‌ای اشتباها فشرده شود دنیا نابود خواهد شد چرا ما برای فردا زندگی کنیم، فردایی وجود ندارد و باید امروز را خوش بود.مشاوره تلفنی

بعضی از جوانان آن‌چنان نسبت به مواد مصرف مواد مخدر بی‌مبالاتند که دیگران نسبت به سیگار. یک نوجوان در روزنامه نیویورک ‌تایمز نوشته بود: به عنوان یک دانشجوی ۱۹ ساله، احتمال دارد که در جنگی کشته شوم، به عنوان یک شهرنشین ممکن است در یک آشوب و درگیری کشته شوم. ممکن است توسط دیوانه‌ای مسلح به قتل برسم. یا در یک قتل عام هسته‌ای نابود شوم. آیا باز هم انجمن سرطان شناسی آمریکا از من به‌طور جدی خواهد خاست که نسبت به خطرات سیگار نگران باشم؟

ماری جووانا
تا زمانی که تحقیقاتی در مورد مخاطرات ماری جووانا صورت نگرفته بود جوانان به آسانی می‌پذیرفتند که ماری جووانا مثل نوعی کوکتل است که گیجی و خماری به همراه نمی‌آورد، اعتیاد زا نیست و مقدار مصرفی را نباید به تدریج زیاد نمود. در گذشته دانشمندان قادر نبودند تاثیر مقدار مصرفی ماری جووانا را در افراد بررسی کنند چون‌که اجزای ترکیبی آن را نمی‌توانستند در آزمایشگاه به عمل آورند. اخیرا این مواد در آزمایشگاه تهیه می‌شود.

در یک مطالعه در مرکز تحقیقاتی اعتیاد، به هر فرد سیگاری داده شد که در هر کدام میزان متفاوتی مواد مخدر وجود داشت. وقتی میزان مواد در سیگار سبک بود قدرت تشخیص زمان و مکان برای مصرف‌کننده از بین می‌رفت. در افرادی که مواد مصرفی بیشتر بود عکس‌العمل‌های عصبی شدید مشاهده می‌شد به نوجوانان باید اطلاعاتی درست و صادقانه داده شود. آنها از مبالغه‌های عصبی ما نمی‌ترسند. تجربه می‌کنند و می‌بینند که از یک سیگار کسی دیوانه نمی‌شود.

علائم استعمال
والدین غالبا خیلی بیشتر از آنچه حس می‌کنند باور دارند که فرزندشان معتاد شده است. آن‌ها علائم زیادی را می‌بینند، اما نادیده می‌گیرند، به این امید که مسئله‌ای نیست، اما باید علائم گویا توجه نمود:

– ناپدیدشدن نسخه‌ها از جعبه داروها

– وجود قرص‌ها و کپسول‌هایی بدون مارک در میان مسائل شخصی نوجوان

– میزان قابل توجهی چسب و تیوپهایی که چسب از آن‌ها بیرون آمده

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره اینترنتی: مواد مخدر و نوجوانان



:: برچسب‌ها: مواد مخدر و نوجوانان , مشکل مواد مخدر و نوجوانان , نوجوانان و مشکل ترک اعتیاد ,
:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

داستان زندگی یک فیلمساز

حقیقتا باید اعتراف کنم که هیچ وقت وودی آلن به عنوان یک کارگردان محبوب، در فهرست فیلم‌سازانی که دوستشان دارم جایی نداشته است، اما گویا آقای آلن دارد به راحتی جای خود را در این فهرست پیدا می‌کند و به یکی از فیلم‌سازان محبوب من تبدیل می‌شود. دو فیلم آخر آلن یعنی «نیمه‌شب در پاریس» و «به رم با عشق» بدون در نظر گرفتن معنای «هنر سینما»، دو فیلمی هستند که شما را به یک سفر می‌برند، اما نه یک سفر جغرافیایی. بلکه سفری به درون خودتان، به خاطراتتان، به همه آن چیزهایی که دوست دارید در زندگی تجربه کنید، اما امکان آن را پیدا نمی‌کنید. یا شاید به آن رویاهایی که همیشه در خواب می‌بینید یا آن چیزهایی که همیشه در آرزوهایتان بوده است. بر خلاف دیگر فیلم‌های آلن (از دید من البته!) این بار بازی او روی اعصاب و روان راه نمی‌رود، خبری از دلقک‌بازی‌های همیشگی او نیست و زورکی نمی‌خواهد با حرف‌های فیلسوفانه‌اش، شما را به فکر یا خنده وا دارد. «به رم با عشق» فیلمی است سرراست و دوست‌داشتنی که بعید نیست دیدن آن را چند بار بخواهید تجربه کنید. گویا کارگردانِ افسرده، خجالتی، مسخره، پیر، مولف و فیلسوف سینما، این روزها تازه یاد گرفته است دل مخاطب را هم به دست بیاورد و جایی در میان کارگردانان دلیِ سینما باز کند، بدون هیچ ادا و اصولی که همیشه از او سراغ داریم.

اگر فیلم را ندیده‌اید، پیشنهاد می‌کنم حتما یک قلم و کاغذ هم کنار دستتان بگذارید تا بتوانید یکسری دیالوگ ناب را برای خودتان یادداشت کنید و احتمالا استاتوسشان کنید تا دیگران هم در لذت خواندنش شریک شوند.

کارمند ساده، معمار معروف و مرده‌شوی

ایتالیا کشور عجیب و غریبی است با تاریخی هزاران ساله و مردمانی خونگرم که نه افاده فرانسوی‌ها در آن دیده می‌شود، نه دیسیپلین ژرمن‌ها. کشوری که باید آن را مهد «هنر» دنیا نامید و البته سینمای نئورئال که من شیفته آن هستم. حالا فکر کنید آقای آلن همه این چیزها را برداشته با تعدادی آثار باستانی، آدم روانی، موسیقی، عشق و هر چیز دیگری که به ذهنتان می‌رسد، مخلوط کرده و به نام «به رم با عشق» در یک بشقاب وسوسه‌کننده مقابل شما گذاشته. بشقابی که از هر طرفش نگاه کنید، فقط میل شما را به خوردن (دیدن) برمی‌انگیزد. چهار خانواده اصلی فیلم از همان آدم‌هایی هستند که در همه جای دنیا پیدا می‌شوند و حتما نمونه‌اش را در همین شهر خودتان هم به وفور دیده‌اید. کارمندی ساده به نام لئوپولدو پیسان‌لو که هر روز باید ساعت هفت صبح از خواب بیدار شود، سر میز صبحانه سرخط خبرهای روز را از روزنامه بخواند و سر کارش برود. یکی از همان آدم‌های رباتیک که با کوچک‌ترین چیزها مثل دیدن فیلم از تلویزیون خوشحال می‌شوند و در هیچ چیزی استعداد ندارند.

کاراکتر دیگر، جیان کارلو است که شغلش کفن و دفن مردگان است. برای دل خودش در حمام آواز (اپرا) می‌خواند و کلا زندگی‌اش بدون هیچ پستی و بلندی سیر می‌شود. او یک پسر دارد که با یک دختر آمریکایی که برای دیدن رم به این شهر آمده نامزد کرده است و به شدت هم چپ می‌زند!

خانواده سوم، میلی و آنتونیو هستند. زوج جوانی که برای ادامه کارشان به شهر رم آمده‌اند، اما از همان ابتدای ورودشان به این شهر، در موقعیت‌های پیچیده‌ای قرار می‌گیرند و تا آخر فیلم هم درگیرش هستند. کاراکتر دیگر فیلم جان نام دارد که زمانی در شهر رم دانشجو بوده و حالا در حین قدم زدن در محلی که قبلا در آن زندگی می‌کرده با یک دانشجوی معماری به نام جک آشنا می‌شود که آینه تمام قد جوانی خود اوست. پس همراه جک راه می‌افتد و تمام درونیات جک را حدس می‌زند.

رومن هالیدی با طعم آلن

خب تا این‌جا با کاراکترهای اصلی فیلم آشنا شدید. حالا نوبت آقای آلن است که از این شخصیت‌های ساده، چیزی بسازد که فقط از دست او برمی‌آید. لئوپولدو یا همان کارمند ساده که مثل ربات زندگی می‌کند و پخمه‌ای بیش نیست، یک‌باره مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد و زندگی‌اش متحول می‌شود. دیگر خبری از آن زندگی آرام و راضی‌کننده وجود ندارد، اما او با زندگی جدیدش وفق پیدا می‌کند و سرخوش از «شهرتی» است که به او روی آورده است. حالا تمام آن چیزهایی که او به علت درجه دو بودنش، هیچ وقت به شکل جدی به آن‌ها نگاه نکرده به سمت او سرازیر می‌شوند و او سرخوش از شانسی که به او روی آورده، بدش نمی‌آید گاهی شیطنت‌هایی هم بکند. روبرتو ببینی که نقش لئوپولدو را در فیلم آلن بازی کرده نیز به خوبی حس کاراکتری را که نقش آن را ایفا می‌کند، تجربه کرده است.

بنینی می‌گوید: «شخصیت لئوپولدو را به خوبی می‌شناسم. وقتی من هم به یک چهره شناخته‌شده تبدیل شدم مثل لئوپولدو تمام آرزویم این بوده که مثل مردم عادی در خیابان‌های شهر قدم بزنم، پیتزایی بخورم یا قهوه‌ای بنوشم و کارهایی را که دیگر مردم انجام می‌دهند، انجام دهم. اما وقتی مشهور می‌شوی، بخشی از زندگی‌ات را گم می‌کنی و نگران‌کننده آن‌جاست که دائما می‌ترسی این شهرت روزی به پایان برسد و تو فراموش شوی.»

اما برویم سر شخصیت دیگر فیلم یا همان جیان کارلو. جیان زندگی ساده‌ای دارد و از آن راضی است تا این‌که خانواده دختری که پسر او برای نامزدی انتخاب کرده به خانه او می‌آیند و پدر دختر که روزگاری تهیه‌کننده موسیقی کلاسیک بوده، صدای او را در حمام کشف می‌کند و به سرمایه‌گذاری روی او علاقه نشان می‌دهد. اما پسر جیان که عقایدی به شدت چپ دارد، مخالف این اتفاق است و جری باید با داماد آینده‌اش به نحوی کنار بیاید تا بتواند فرصتی را که برای بروز او هم پیش آمده پی بگیرد.

منبع: مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-داستان زندگی یک فیلمساز



:: برچسب‌ها: زندگی یک فیلمساز , فیلمساز کمدی , زندگی خصوصی یک فیلمساز ,
:: بازدید از این مطلب : 950
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : Dr. Dalake

واژه ” عقب افتادگی ” پیشرفت آموزشی را به سن زمانی کودک مربوط می سازد و از این رو سطح پیشرفت تحصیلی کودک را با اکثریت همسالان او مقایسه می کند ؛ کم آموزی یا کم کاری ، به ظرفیت فردی دانش آموز مربوط می شود. در مورد اول ؛ هنجار گروهی به عنوان معیار عمل می کند ، و در مورد دوم ؛ توانایی یادگیری هر کودک خاص مورد بحث قرار می گیرد .

در سال های اخیر ؛ به نیاز های کودکانی که از نظر آموزشی عقب افتاده یا کند آموز بوده اند ، یا هر دوی این مشکلات را داشته اند ، توجه قابل ملاحظه ای شده است . گرچه همچنان آنچه برای براورده ساختن نیاز های این کودکان لازم است ، نا کافی است ، دست کم این نیاز ها به خوبی شناخته شده اند . اما در مورد کم آموزی ؛ وضعیت اصلا اینگونه نیست . هنوز نیز پدر یا مادر یا حتی معلمان بیشتر مواقع چنین تصور می کنند که اگر کودکی در مدرسه بد عمل کند ، باید یا کودن باشد یا تنبل ، یا آنکه احتمالا هر دو ویژگی را داشته باشد . آنها در این سرزنش خود ، کلاسهای بزرگ و معلمان بی تجربه را نیز ، دخیل می شمارند.

برای مطالعه بیشتر:

ارتقای مهارتهای کلی و تحصیلی کودک

نکاتی برای کمک به کودکان با ناتوانی های یادگیری

اینکه ممکن است کودکان باهوش یا بسیار هوشمند ، در کار مدرسه شان به حد توان بالقوه خود نرسند یا حتی در سطح اکثریت گروه سنی خودشان نیز عمل نکنند ، علی رغم شواهد موجود ، کمتر مورد قبول واقع شده است . (پرینگل ، 1970 )

از کودکان تیز هوش استثنایی ، معمولا نمی توان انتظار داشت که در سطحی متناسب با سن عقلی شان عمل کنند . نخست ، بخاطر اینکه ، بعید است آن ها تا مرحله ای به این حد پیشرفته آموزش دیده باشند . دلیل دیگر این است که روشن است آموزش مناسب برای دانش آموزان متوسط پانزده ساله از نظر کیفی و کمی به هیچ وجه برای کودک ده ساله ای که سن عقلی پانزده ساله را دارد ، مناسب نیست .

به علاوه ، برای اکثر کودکان دارای استعدادی استثنایی ، نظیر کودکان نابغه در ریاضی ، معیار های متداول پیشرفت ، اصولا قابل کاربرد نیستند . با این حال ؛ در بریتانیا آموزش کودکان توانا به طور کلی ، و نیاز های کودکان توانا و کم کار به خصوص تا کنون تنها توجه محدودی را به خود جلب کرده است .

علت های مشکلات آموزشی

به دلیل رابطه ی تنگاتنگ میان عاطفه و یادگیری ، عدم موفقیت تحصیلی ،اغلب با مشکلات رفتاری متفاوتی همراه است . چون اساس هر نوع یادگیری در خانواده و در اولین سال های زندگی کودک پی ریزی می شود ، در بسیاری از موارد ، احتمال زیادی وجود دارد که ریشه ی مشکلات آموزشی را نیز بتوان در آن دوران پیدا کرد .

مطالعه ملی رشد کودکان بار دیگر نتایج حاصل را تایید کرده است . برای نمونه ، در هفت سالگی ، در بین کودکانی که ضعف خواندن داشتند ، میزان ناسازگاری چهار برابر سایر کودکان در رسته ی هم دوره آن ها بود . تا سن هفت سالگی ، کودکان به قدر کافی در مدرسه بوده اند تا بتوان آن ها را برای عقب ماندگی در خواندن مورد سنجش دقیق قرار داد ؛ اما نه آن قدر زیاد که این مشکلات آن ها ، به جز در مواردی اندک به ناسازگاری منجر شود ؛ به خصوص با توجه به اینکه اکثر مدارس آمادگی به کودکان کند آموز ” برچسب ” نمی زنند یا آن ها را به نحوی جریمه نمی کنند . این مورد قویأ حاکی از آن است که ناسازگاری در اکثر موارد ، علت یا حداقل دستاورد عقب ماندگی است نه اینکه حاصل آن باشد . ( دیوی و دیگران ، 1972 )

نگرش های پدر و مادر نسبت به کودک ، و به پیشرفت به طور کلی و به موفقیت تحصیلی به صورت ویژه ، و همین طور سطح آموزشی و میزان انگیزش فرهنگی که آن ها در سال های پیش از دبستان و پس از ان برای کودک فراهم کرده اند ، سهم بسزایی ایفا می کند . شخصیت خود کودک و نحوه ی تعامل او با تمامی تأثیرات محیطی ، آمادگی ، انطباق پذیری و پاسخ دهی اش را نسبت به موقعیت مدرسه مشخص می سازد .

این موارد می توانند به نوبه ی خود ، برای نیاز های خاص کودک رضایت بخش یا زیان بار باشند . اگر او خوش اقبال باشد آنچه تا کنون خانواده به او ارزانی داشته ، پرورش و تکامل می یابد و بدین تربیت دامنه ی روابط عاطفی و همین طور افق های فکریش گسترده می شود . در بدترین شرایط ، به دلیل روش تدریس کسل کننده روابط فردی ناموفق ، یا تلفیقی از این دو ، امکان دارد کنجکاوی و لذت یادگیری کودک از بین برود .

معلمی که نقش خود را ، از القای مهارت ها و ارائه ی اطلاعات ، گسترده تر می شمارد ، از جایگاه مؤثری برخوردار است . او می تواند تا حدی پیامد های پیشینه ی نا مطلوب فرهنگی و عاطفی خانواده را از بین ببرد یا حداقل آن را جبران کند ؛ او می تواند کنجکاوی کودک را دوباره برانگیزد ، انرژی های عاطفی اش را با تحسین و قدر دانی به جنبش درآورد و محرومیت عاطفی او را با محبت کردن جبران کند ، اگرچه محبت او ، نسبت به عشق پدر و مادر ، کمتر صمیمی و ” منحصر به فرد ” باشد . البته ؛ هرچه کلاس بزرگتر و محرومیت کودکان بیشتر باشد ، معلم کمتر می تواند وقت و توجه لازم را به هر فرد دانش آموز عرضه کند . در بیشتر موارد ، به مداخله واداشتن پدر و مادر تأثیر گذاری برنگرش های آن ها تیز ضروری خواهد .

منبع : کودک و نوجوان-مفهوم کم آموزی در کودکان



:: برچسب‌ها: کم آموزی در کودک , مشکل یادگیری کودک , عقب ماندگی ذهنی ,
:: بازدید از این مطلب : 950
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 26 خرداد 1399 | نظرات ()